می‌گل
می‌گل
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

گمشده_قسمت سیزدهم

فصل هفدهم:رانا

کمی پول از لولا قرض گرفتم و یک خانه پنج خیابان آن طرف­تر اجاره کردم.

چند شب بعد،در حالی که روی کاناپه خانه­ام دراز کشیده بودم،این فکر از سرم بیرون نمی­رفت که چرا آنجل باید شخص منفوری باشد.پس تنبلی و خستگی را کنار گذاشتم و به خودم قول دادم آنجل رو پیدا کنم.

فردا صبح،به رستوران رفتم و از آقای نولان چند روز مرخصی گرفتم.قبل از اینکه از رستوران خارج بشم،از آقای نولان پرسیدم:"خود شما،چیزی درباره آنجل می­ دونین؟"آقای نولان سگرمه هایش را در هم برد و گفت:"معلومه که می­دونم،ولی اطلاعاتم رو رایگان به کسی نمیدم."گفتم:"شرطتون چیه؟"جواب داد:"باید 30 درصد از حقوق این ماه رو به من بدی و بیشتر کار کنی.اون موقع شاید بهت بگم."

با خودم فکر کردم اگر شرط را قبول کنم،باید تا ابد سی درصد حقوقم رو به نولان بدم.پس پیشنهادش را رد کردم و از رستوران خارج شدم.فکر دیگری داشتم.گوشی را در آوردم و به المر زنگ زدم.


(این قسمت با کمک @? A . ARTIST ? نوشته شده است)



داستان کوتاهداستانگمشدهقهوهمی گل
می‌گلم،عاشق موسیقی و فیلم و کتاب.5w6)(ESTJ))
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید