سلامت روان به معنای عملکرد متناسب و بهینهی حوزه شناختی، رفتاری و عاطفی انسان است. در واقع سلامت روان اشاره به چگونگی تفکر، احساس و رفتار افراد دارد. هر از چند گاهی در زبان عامیانه اصطلاح «سلامت روان» به معنای نبود اختلالات روانی تلقی میشود.
سلامت روان میتواند زندگی روزمره، روابط و سلامت جسمی انسان را تحت تأثیر قرار دهد.
با این حال، این ارتباط به صورت برعکس هم وجود دارد. به این معنی که عوامل مختلف در زندگی افراد، ارتباطات بین فردی و شرایط جسمانی میتوانند بر سلامت روان و بروز اختلالات روانی تأثیرگذار باشند.
توجه به سلامت روان باعث بهبود کیفیت زندگی و افزایش بهرهوری فرد میشود. توجه به سلامت روان به معنای تلاش برای دست یافتن به تعادل بین فعالیتها و مسؤولیتهای مختلف کاری و اجتماعی با هدف رسیدن به احساس رضایت و آرامش است. شرایطی روحی ناخوشایند همانند استرس، افسردگی و اضطراب میتواند بر سلامت روان تأثیر بگذارد و برنامهی روزمرهی فرد را مختل کند.
اگرچه معمولا تصور میشود که عبارت سلامت روان تنها به مشکلات روحی و روانی اشاره دارد، اما دربارهی بسیاری از اختلالات روانشناختی، تشخیص پزشکان این است که این اختلالها ریشهی جسمانی و فیزیولوژیک دارند؛ همانند اختلالات هورمونی، نقص در پیامرسانهای عصبی و غیره.
در این مقاله، ما دربارهی تعریف سلامت روان، شاخصهای آن و اختلالات روانی صحبت میکنیم. علاوه بر این دربارهی رایجترین اختلالات روانی، علائم آنها و نحوهی درمانشان بحث میکنیم.
سلامت روان به وضعیتی از سلامتی اشاره دارد که در آن فرد میتواند تواناییهای خود را درک کند، با فشارها و استرسهای طبیعی زندگی کنار بیاید، به طور مفید و معنادار کار کند و نقش خود را در جامعه بهخوبی ایفا کند.
سازمان بهداشت جهانی تأکید میکند که سلامت روان «مسألهای فراتر از ابتلا نبودن به اختلالات روانی است». سلامت روان نه تنها شامل تلاش برای جلوگیری از بروز اختلالات روانی است، بلکه مراقبت از وضعیت روحی و روانی و تلاش مداوم برای دستیابی به احساس رضایت و خوشبختی هم شامل آن میشود. آنها همچنین تأکید میکنند که حفظ و بازیابی سلامت روان نه تنها در سطح فردی مهم است بلکه باید در جامعه هم به آن توجه شود.
در ایالات متحده، اتحادیهی ملی بیماریهای روانی تخمین میزند که تقریبا از هر ۵ بزرگسال، سالانه ۱ نفر دچار مشکلات مربوط به بهداشت روان میشود. بر اساس گزارش موسسهی ملی بهداشت روان ایالات متحده، در سال ۲۰۱۷ تخمین زده شده است که ۱۱٫۲ میلیون نفر یا حدود ۴٫۵٪ از بزرگسالان ایالات متحده با یک اختلال شدید روانی دست و پنجه نرم کردهاند.
هر انسان فارغ از سن و سال، جنسیت، درآمد و محل زندگیاش در معرض خطر ابتلا به اختلالات سلامت روان است.
در ایالات متحده و بسیاری از کشورهای پیشرفته، اختلالات روانی یکی از دلایل اصلی بروز ناتوانی در افراد است. شرایط اجتماعی و مالی، عوامل بیولوژیکی و انتخاب سبک زندگی همگی میتوانند وضعیت سلامت روانی فرد را شکل دهند. تعداد زیادی از افراد مبتلا به اختلالات سلامت روان همزمان در بیشتر از یک جنبه دچار مشکل هستند.
توجه به این نکته مهم است که سلامت روان به تعادل ظریف بین عوامل مختلف بستگی دارد و در مواقع بروز اختلالات روانی معمولا چندین عامل از این عوامل محیطی و فردی دست به دست هم میدهند تا بیماری بروز پیدا کند.
عوامل زیر معمولا در ایجاد اختلالات مربوط به سلامت روان نقش دارند؛
داشتن امکانات مالی محدود یا تعلق به یک گروه قومیتی به حاشیه رانده شده میتواند احتمال ابتلا به اختلالات سلامت روانی را افزایش دهد. در مطالعهای که در سال ۲۰۱۵ روی ۹۰۳ خانوار در ایران انجام شد، عوامل مختلف اقتصادی و اجتماعی از جمله فقر یا زندگی در حومه یک شهر بزرگ جزء فاکتورهای افزایشدهنده ریسک بروز اختلالات روانی، تشخیص داده شد.
محققان همچنین عوامل تاثرگذار بر سلامت روان را به دو دسته عوامل قابل تغییر، که میتوانند با گذشت زمان تغییر کنند و عوامل غیر قابل تغییر که دایمی هستند، تقسیم کردهاند؛
در مطالعات صورت گرفته از سوی محققان جنسیت هم بهعنوان یک عامل قابل تغییر و هم غیر قابل تغییر فهرست شده است. محققان دریافتهاند که زن بودن خطر ابتلا به اختلالات مرتبط با سلامت روان را تا ۳٫۹۶ برابر افزایش میدهد. افرادی که دارای «وضعیت اقتصادی نابسامان» هستند هم در این مطالعه رتبه بالاتری را به لحاظ ابتلا به اختلالات روانی کسب کرده بودند.
بر اساس اعلام نظر مؤسسه ملی بهداشت روان آمریکا سابقهی خانوادگی و ژنتیکی میتواند احتمال ابتلای فرد به اختلالات روانی را تا حد زیادی افزایش دهد زیرا وجود برخی از ژنها فرد را در معرض خطر ابتلای بیشتری قرار میدهند. با این حال، بسیاری از عوامل دیگر در ایجاد اختلالات روانی نقش دارند. داشتن ژنی که با یک اختلال روانی همانند افسردگی یا اسکیزوفرنی پیوند داشته باشد تضمینی برای بروز آن بیماری در فرد نیست. به همین ترتیب، افراد بدون وجود ژن مرتبط یا سابقه خانوادگی بیماری روانی هم میتوانند به بیماریها و اختلالات حوزه سلامت روان مبتلا شوند.
اختلالات و مشکلات مرتبط با سلامت روان همانند استرس، افسردگی و اضطراب ممکن است به دلیل برخی بیماریهای جسمی پیش زمینهای همانند سرطان، دیابت و یا درد مزمن ایجاد شوند.
شایعترین اختلالات و بیماریهای روانی در سه گروه زیر طبقهبندی میشوند؛
طبق اعلام انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، اختلالات اضطرابی شایعترین نوع اختلالات روان هستند. افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی، ترس یا اضطراب شدیدی دارند که با اشیا یا موقعیتهای خاصی در ارتباط است. اکثر افراد مبتلا به این اختلال سعی میکنند از قرار گرفتن در معرض آنچه باعث تحریک حالت اضطراب در آنها میشود خودداری کنند.
نمونههایی از اختلالات اضطرابی به شرح زیر هستند؛
انجمن روانپزشکی آمریکا اختلال اضطراب عمومی را نگرانی بیش از حد و نامتناسبی تعریف میکند که زندگی روزمره را مختل میکند.
افراد مبتلا به این اختلال همچنین ممکن است علائم جسمی زیر را تجربه کنند.
در افراد مبتلا به اختلال اضطراب عمومی شروع دورهی علائم اضطرابی لزوما به یک محرک مشخص نیازی ندارد و ممکن است بدون حضور محرک خارجی یا داخلی علائم اضطراب شروع شود. این افراد ممکن است در مواجهه با موقعیتهای روزمره که خطر مستقیمی ندارند، مانند کارهای خانه یا یک قرار ملاقات، اضطراب بیش از حدی را تجربه کنند. یک فرد مبتلا به اختلال اضطراب عمومی ممکن است گاهی بدون حضور هیچگونه محرکی احساس اضطراب کند.
افراد مبتلا به اختلال هراسی مدام حملات ترس گونه را تجربه میکنند که شامل وحشت ناگهانی و طاقت فرسا یا احساس بروز فاجعهی قریبالوقوع و مرگ است.
فوبیا انواع مختلفی دارد؛
ترس مرضی یا فوبیا پدیدهای عمیقا شخصی است و متخصصان بهداشت روان با انواع مختلف آن آشنا نیستند. در حقیقت هزاران نوع مختلف فوبیا وجود دارد و آن چیزی که برای یک فرد امری عادی و معمولی به نظر میرسد ممکن است در زندگی فرد دیگر یک مشکل جدی و فلجکننده محسوب شود.
افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری در واقع هم دچار وسواساند و هم از حالت اجبار فکری رنج میبرند. به عبارت دیگر، آنها به طور مداوم افکار استرسزا و الزامآور همانند الزام به شستن دستها را تجربه میکنند.
اختلال استرس پس از سانحه زمانی رخ میدهد که شخص یک واقعه استرسزا یا آسیبزا را تجربه کند یا شاهد آن باشد. در طی این نوع رویدادها، فرد تصور میکند که زندگی وی یا زندگی افراد دیگر در معرض خطر است. آنها ممکن است احساس ترس کنند یا کنترل خود را بر روی آنچه اتفاق میافتد از دست بدهند. این احساسات ناشی از ضربه و ترس ممکن است در به وجود آمدن اختلال استرس پس از سانحه نقش داشته باشند.
ممکن است برخی از اختلالات خلقی بهعنوان اختلالات عاطفی یا افسردگی یاد کنند. در افرادی که دچار این اختلالات هستند، تغییرات قابل توجهی در خلق و خو ایجاد میشود، به طور کلی شامل فاز مانیا (دورهای با انرژی بالا و سرخوشی) یا فاز افسردگی که برعکس حالت مانیا است. برخی از اختلالات خلقی به شرح زیر هستند؛
محققان حوزهی بهداشت روان هنوز در تلاش هستند تا تشخیص دهند که اسکیزوفرنی یک اختلال منفرد و تنها است یا گروهی از بیماریهای مرتبط که باعث بروز علائم این بیماری میشوند. در هر صورت، اسکیزوفرنی یک بیماری بسیار پیچیده است. طبق اعلام مؤسسهی ملی بهداشت روان آمریکا، علائم اسکیزوفرنی معمولا در سنین ۱۶ تا ۳۰ سالگی بروز پیدا میکنند. افراد مبتلا به این اختلال دارای افکاری هستند که به نظر میرسد چندپاره است و همچنین پردازش اطلاعات برای آنها بسیار دشوار باشد. اسکیزوفرنی دارای علائم منفی و مثبت است. علائم مثبت شامل هذیان، اختلالات فکری و توهم است. علائم منفی هم شامل بیانگیزگی و خلق و خوی یکنواخت یا نامناسب است.
هیچ آزمایش فیزیکی یا سیستم اسکنی وجود ندارد که به شیوهای قابل اعتماد نشان بدهد که فرد به بیماری روانی مبتلا شده است یا خیر. با این حال، افراد باید وجود علائم زیر را بهعنوان علائم احتمالی اختلال سلامت روان، در خود بررسی کنند؛
روشهای مختلفی برای مدیریت مشکلات حوزه سلامت روان وجود دارد. علاوه بر این درمانها در حوزه بهداشت روان بسیار فردی است و آنچه برای یک فرد مفید است ممکن است برای شخص دیگری مفید نباشد. برخی از استراتژیها یا درمانها در ترکیب با روشهای دیگر تأثیر بیشتری دارند. فردی که با یک اختلال روانی مزمن زندگی میکند، ممکن است در مراحل مختلف زندگی خود گزینههای درمانی مختلفی را انتخاب کند. رواندرمانگر یا روانپزشک میتواند به فرد کمک کند تا مشکلات و نیازهای خود را شناسایی کرده و درمان مناسب را برای آنها برگزیند.
درمان میتواند شامل کارهای زیر باشد؛
این نوع درمان رویکردی فقط روانشناختی به درمان اختلالات روانی دارد. درمان شناختی رفتاری، مواجههی درمانی و رفتار درمانی دیالکتیکی مثالهایی از این گروه درمانی است. روانپزشکان، روانشناسان، رواندرمانگران و برخی از پزشکان عمومی هم این نوع درمان را انجام میدهند. این نوع درمان به افراد کمک میکند تا ریشهی بیماری روانی خود را درک کنند و شروع به کار بر روی الگوهای تفکر سالمتری کنند که خطر بروز اختلالات روانی را کمتر میکند و باعث جلوگیری از بروز تداخل در زندگی روزمره یا روابط فرد میشود.
برخی از افراد داروهای تجویز شده توسط پزشک مانند داروهای ضدافسردگی، داروهای ضد روانپریشی و داروهای ضد اضطراب را مصرف میکنند. اگرچه این داروها نمیتوانند ریشه اختلالات روانی را درمان کنند، اما برخی از داروها میتوانند علائم را بهبود بخشند و به فرد کمک میکنند تا در حالی که روی سلامت روان خود کار میکنند، تعاملات اجتماعی و روال عادی زندگی خود را از سر بگیرد. برخی از این داروها با تقویت جذب مواد شیمیایی مرتبط با خلق مانند سروتونین در بدن اثر میگذارند. سایر داروها یا سطح کلی این مواد شیمیایی را در بدن افزایش میدهند یا از تخریب آنها جلوگیری میکنند.
فردی که با مشکلات روحی روبهرو است معمولا برای بهبود حالش باید تغییراتی را در سبک زندگی خود ایجاد کند. چنین تغییراتی ممکن است شامل کاهش مصرف الکل یا مواد مخدر، خواب بیشتر و رژیم غذایی مغذی و متعادل باشد. ممکن است لازم باشد افراد از کار خود مدتی فاصله بگیرند و یا در روابط شخصیشان مشکلاتی را که ممکن است به سلامت روان آنها آسیب برساند حل کنند.
افراد مبتلا به اختلالاتی مانند اضطراب یا افسردگی میتوانند از تکنیکهای ریلکسیشن، که شامل تنفس عمیق، مراقبه و ذهنآگاهی است، برای بهبود علائم این اختلالها بهرهمند شوند. داشتن یک شبکهی ارتباطی پشتیبان، چه از طریق گروههای خودیاری چه دوستان نزدیک و خانواده هم میتواند به بهبودی این بیماریهای روانی کمک کند.