
دوست عزیز،
سلام!
بنده در مقام یک شاهدِ اتفاقی و البته کنجکاو، مفتخرم این نامه را خطاب به شما بنویسم. راستش را بخواهید، لحظهای که ران سوخاریِ بختبرگشتهتان از دست شما گریخت و با سرعت به سمت کف زمین شتافت، کل جهان برای من به حالت اسلوموشن درآمد. ترکیب حس غم، هیجان و... بله، تعلیق!
اما آنچه که شگفتانگیز بود، واکنش بعدی شما بود: نگاهی کوتاه به اطراف، خم شدن برای برداشتن ران سوخاری سرنوشتساز، و سپس... خوردنش! انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است. این لحظه، برای من همانقدر الهامبخش بود که شاید برای یک فیزیکدان، کشف نیروی جاذبه!
نمیدانم در آن لحظه چه گذشت. شاید زندگی، شاید گرسنگی یا شاید خود مرغ سوخاری از تو خواست تا این مرزهای نانوشتهی بهداشتی را کنار بگذاری و جهان را به دیدی تازه بنگری.
تو با این حرکت جسورانه، به همه ما یادآوری کردی که زندگی کوتاهتر از آن است که یک ران سوخاری را هدر دهیم.
در آن لحظه، با شهامت و اعتمادبهنفسی که در تو دیدم، درس مهمی گرفتم. تو نشان دادی که در زندگی، لحظهها و انتخابهایمان نباید اسیر قضاوت دیگران شود. شاید دیگران تو را ببینند و قضاوت کنند، اما تو آن ران سوخاری را برداشتی، چون این تصمیم تو بود و در نهایت، خودت را برایش قضاوت نکردی.
در این جهان پر از پیچیدگی و قوانین اجتماعی نانوشته، تو به من یاد دادی که گاهی سادهترین انتخابها میتوانند نشاندهندهی قدرت و ارادهی ما باشند. و شاید، این انتخابهاست که حقیقت ما را نمایان میکند.
بگذارید اعتراف کنم، این اقدام شجاعانه شما من را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. شما نه تنها به قانون ۵ ثانیه پایبند بودید، بلکه به نظر میرسید با افتخار از این تصمیم حمایت میکنید.
به راستی، شما قهرمانی گمنام هستید که از هدر رفتن مرغ سوخاریها جلوگیری میکند. اگر تمام دنیا چنین ارادهای داشت، شاید دیگر چیزی به نام اسراف در تاریخ بشریت نمیماند!
تنها خواهش کوچک من این است: اگر روزی، جایی، باز هم با چنین موقعیتی روبرو شدی، شاید بد نباشد، قبل از خوردن، اندکی آن مادهی غذایی را فوت کنید. چون هرچند شجاعت تو را تحسین میکنم، اما کف زمین همچنان جای خطرناکی است. توصیهی بعدیام هم این است که از جهت مصرف سس هم کمی بیشتر دقت کنید. هیچچیز غمانگیزتر از این نیست که یک ران سوخاری، بدون همراهی سسش، به سرنوشت خوردهشدن برسد.
به خاطر آن لحظهای که از زندگیات با من به اشتراک گذاشتی، ممنونم. اگرچه ممکن است هرگز دوباره یکدیگر را نبینیم، اما تو الهامی برای من و شاید برای هرکسی بودی که شاهد آن صحنه بود.
با آرزوی موفقیت در تمامی زمینههای زندگی، حتی در عرصهی «خوردن غذاهای زمینخورده.»
با احترام و اندکی حسادت،
یک تماشاگرِ مشوق