کمال طلبی چیست و ویژگی های افراد کمال طلب
خیلی دل دل کردم که بعنوان اولین پست چی بخوام بنویسم و در نهایت تصمیم گرفتم در مورد موضوعی که بیشتر افراد بخصوص خودم گرفتارشم بنویسم و اون هست (کمال طلبی) ( Perfectionism )
کمال طلبی و کمال طلب بودن یا همان Perfectionism، یکی از واژههایی است که این روزها به صورت گسترده در زبان روزمره ما به کار گرفته میشود.
در مورد کمال طلبی، حداقل دو اشتباه رایج وجود دارد. مورد اول اینکه کمال طلبی را با کمال گرایی اشتباه میگیرند. کمال گرایی به معنای گرایش به رشد و پیشرفت و تعالی و کاملتر شدن، مهمترین ویژگی انسانهاست و شاید از جمله معدود ویژگیهایی که انسان را از حیوان متمایز میکند.
مورد دوم اینکه فرض میشود که کمال طلبی همیشه بد است. در حالی که اگر کمال طلبی و میل به استانداردهای بالا نبود، بسیاری از حرکتهایی که رشد و پیشرفت نسل بشر را طی سالها و قرنهای گذشته رقم زده است، هرگز روی نمیداد. حتی در مواردی مانند کمال طلبی در شکل فیزیکی بدن، میزان معتدلی از کمال طلبی میتواند به توجه به رژیم غذایی و حفظ سلامت منجر شود. چیزی که به عنوان کمال طلبی نامطلوب شناخته میشود، رعایت استانداردهای بالا در شرایطی است که هزینه رعایت آن استانداردها بیشتر از منافعشان است.
پارکر محقق دانشگاه جان هاپکینز می گوید : انسانهای کمال طلب، فشاری دائمی برای حرکت به سمت هدفهای غیرقابل دستیابی در درون خود احساس میکنند. آنها ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهایشان میسنجند. طبیعی است این رفتار در موارد زیادی میتواند به ناامیدی و ناراحتی منجر شود و افراد کمال طلب، به منتقدان سرسخت خودشان تبدیل میشوند.
یکی از ابزارهای نسبتاً متعارف برای سنجش کمال طلبی هم، پرسشنامه کمال طلبی در قالب چهل و پنج سوال است که توسط دو محقق به نام هویت و فلت تنظیم شده است. در این پرسشنامه و پرسشنامه های مشابه هم، کوشیده شده که کمال طلبی، به جای یک پارامتر کلی، به شاخه های کوچکتر تبدیل شده و به صورت جداگانه سنجیده شود.
انسانهای کمال طلب و نشانه های کمال طلبی
آیا تفکر همه یا هیچ بر ذهن شما حاکم است؟
فرض کنیم که تصمیم گرفته اید سیگار را به صورت کامل ترک کنید. پس از سه روز در یک مهمانی، به تعارف و دعوت دوستان، وسوسه میشوید و دوباره یک نخ سیگار میکشید. وقتی به خانه بازگشتید چه میکنید؟ آیا با خود میگویید: دوباره باید دقت کنم. این بار اتفاقی بود و نباید بگذارم به یک روند تبدیل شود.
یا اینکه میگویید: تمام شد. نمیشود. در این جامعه نمی شود. خودت هم بخواهی سالم زندگی کنی بقیه نمیگذارند!
آیا برای رفتار دیگران، استانداردها و قوانین سخت و پیچیده دارید؟
فرض کنیم که شما معتقدید نباید در مهمانیها با صدای بلند قهقهه زد و تبسم کردن را ترجیح میدهید و مودبانه تر میدانید. اگر در یک مهمانی یکی از دوستان شما، با دوست دیگرش آرام صحبت کنند و ناگهان قهقهه بزنند، از فهرست تمام مهمانیهای آتی حذف میشوند؟
آیا معتقدید که شریک عاطفی شما، باید روزانه حداقل سه مرتبه با شما تماس بگیرد و اعلام کند که زنده است و از شما هم بپرسد که هنوز زنده هستید یا خیر؟ احتمالاً اگر هم کسی به شما بگوید که نمیتوان در این حد سخت گیر بود، توضیح میدهید که شما انتظار نابجایی ندارید و خودتان هم، همین اصل را رعایت میکنید؟
آیا از بازخورد و بازخورددهنده نفرت دارید؟
بازخورد منفی دیگران برای کمال طلب، به این معناست که کاری با کیفیت صد در صد انجام نشده و بخشهایی از آن اشکال داشته است.
قاعدتاً پذیرش اینکه هیچ کاری به صورت ۱۰۰% انجام نمیشود و خطا دارد، از لحاظ منطقی سخت نیست. اما انسانهای کمال طلب، چون تفکر همه یا هیچ را دارند، با شنیدن بازخورد و کوچکترین نقد، احساس می کنند که تمام کار و فعالیت آنها بی معنی و بی حاصل بوده و به همین دلیل احساس خوبی به فرد منتقد ندارند. این افراد منتقدان را تخریب میکنند و یا خود را در موقعیتی قرار میدهند که در معرض انتقاد قرار نگیرند.
جالب اینجاست که نشانهی دیگر کمال طلبی، وابستگی بیش از حد به نظرات مثبت و بازخورد دیگران است. به شکلی که در اکثر منابع، تاییدطلبی بیش از حد هم به عنوان یکی از شاخصهای کمال طلبی ذکر شده و از آن تحت عنوان «وابستگی ناسالم به نظرات دیگران» یا «Unhealthy Attachment to other’s opinion» نام برده شده است.
اشتباهات کوچک خودتان و دیگران، در ذهن و جسمتان یک جهنم تمام عیار میسازد؟ اگر منشی شرکت، متن نامه رسمی را به جای نقطه، با ویرگول تمام کند و نامه هم قبل از مشاهده توسط شما ارسال شده باشد، چه میکنید؟ آیا صرفاً تذکر میدهید؟ یا اینکه معتقد هستید که اگر روزی شرکت شما ورشکست شود، نقطه ی آغازش همین نامه بوده؟ شاید هم معتقد شوید که ده ها مشکل دیگر هم وجود داشته و الان تصادفاً یکی از آنها را دیده اید!
دوست دارید مسئول گروه باشید تا مطمئن شوید که همه چیز به خوبی پیش میرود؟ گاهی اوقات، ما به خاطر پرستیژ دوست داریم مسئول یک گروه شویم. گاهی به خاطر لذت دستور دادن به دیگران. گاهی به خاطر پول و سود بیشتر. اما همیشه اینطور نیست. گاهی هم میخواهیم مسئول گروه شویم، چون باور داریم که اگر ما همه چیز را کنترل نکنیم، دیگران بی نقص کار نمیکنند.
آیا سرگرمیهای بی خاصیت و اتلاف وقت، شما را آزار میدهد؟
آیا معتقدید که برای هر کاری حتماً باید دستاورد و نتیجه کاملاً مشخصی حاصل شود؟ آیا از اینکه دوستانتان، در یک مهمانی یک ساعته، برای پنجاهمین بار، خاطرات دوران دانشجویی را مرور میکنند و میخندد، آزار می بینید؟
کمال طلبها نمیپذیرند که قرار نیست همه ی لحظات زندگی، با تعریفی که آنها می پذیرند، غنی باشد. گاهی غنای زندگی، در لحظاتی که ظاهراً آرام و بی هیاهو میگذرند، تجربه می شوند.
آیا اهل اهمال کاری هستید؟ اهمال کاری میتواند ناشی از تنبلی باشد. یا نداشتن نظم شخصی. اما یک ریشه دیگر هم برای برخی اهمال کاری ها وجود دارد: کمال طلبی.
در نوشته های بعدی بیشتر به این مطلب خواهم پرداخت .
#کمال_طلبی #روانشناسی #کمال_گرایی