شادی را کجا خواهم یافت؟
در کدامین عشق
کدامین یار
کدامین فصل
کدامین شعر
در کدامین نگاه، آن را
خواهم دید
در کدامین صدا، آن را
خواهم شنید
در کدامین دنیا
در کدامین قصه
در کدامین لحظه، آن را
حس خواهم کرد
شادیِ من سالهاست
که از این دل رفته
خاطرههایم را
با خودش او برده
کاش میتوانستم دوباره
حس کنم شادی را
ولی او رفته
خندههای مرا هم
با خودش او برده
کاش میشد
ای کاش
که او را میدیدم
دوباره آن حس را
در خودم میدیدم
ای شاپرکِ زیبای من!
شادیِ من در تو بود
ای پروانهی رنگین من!
افسانهی من از تو بود
ای شکوفه! ای گل!
کاش قلبم را
به من میدادی
قلب من از من دور است
شادیِ من پیشِ توست
من اینجا منتظر
که بیایی اما؛
عقل خوب میداند،
شاپرکِ قصهها
برنمیگردد به باغ.
پینوشت: یکی از پیشنویسهای قدیمی بود؛ همین.