اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
اصولا سیستم روانشناختی افراد، محصول آن بستری هست که از ابتدایی ترین تعاملات، به این معنا که زمانی که نوزادی بیش نبوده، تعاملات نوزاد با والدین و جامعه پیرامون خود، سیستم روانشناختی او را شکل داده است.پس این گونه است که کیفیت تشکیل سیستم روانشناختی ، شیوه تعامل او با محیط بیرون را تشکیل می دهد.
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
?رواندرمانی[1]یا درمان روانشناختی، استفاده از روشهای روانشناختی مبتنی بر تعامل شخصی منظم با افراد، به منظور کمک به آنان در تغییر رفتار و غلبه بر مشکلات است. در واقع رواندرمانی، تکنیک و مجموعه روشهایی برای درمان اختلالات روانی، هیجانی، انواع اختلالات شخصیت، اعتیاد، ناهنجاریهای رفتاری و سازگاری، با استفاده از روشهایی است که به ظاهر با محوریت گفتگو میباشد اما در این فرایند گفتوگو، بررسی و ارزیابی تخصصی و بسیار فنی در رابطه با محتوا و فرایند فکر، احساسات، عواطف، گفتار، رفتار و … غیره، مراجع یا بیمار توسط روانشناس به شکلی بسیار دقیق انجام میگیرد.که در این راستا از اصول روانشناسی نوین و کهن استفاده کرده و هدف آن کمک به افراد است که رفتارها، شناختها، هیجانها، و دیگر ویژگیهای فردی را، در جهت درمان مطلوب و تعادل روانشناختی تغییر دهند.
تاکنون بیش از ۵۰۰ روش رواندرمانی توسط نظریهپردازان مختلف ارائه شدهاست. از قدیمیترین روشها مانند هیپنوتیزم درمانی تا تکنیکهای جدیدتر مانند درمان اکت. در اینجا به چند درمان پرکاربرد اشاره می کنم: ?
* در رویکرد زیست شناختی به بررسی انسان و دیگر موجودات می پردازد و در تلاش است که پیوند رفتار با رویدادهای بیوشیمیایی که در بدن و به ویژه در مغز و دستگاه عصبی صورت می گیرد را به بطور دقیق مشخص کند.
*در مبحث شناختی نسبت به سلامت روان تاکید اساسی و عمده متوجه فرایندهای درونی است، و بر این تاکید دارد که افراد چگونه اطلاعات را کسب کرده و تفسیر میکنند و آنها را برای حل مشکلات بکار میگیرند.
* از دیدگاه روانکاوی، مشکلات انسان در گذشته ریشه دارند. تثبیت هاو نیروگذاری های روانی ناپخته در گذشته، منجر به محرومیت، اضطراب در آینده میشوند و مانع کوشش او برای کسب رضایتمندی مناسب میشوند.
*در رویکرد انسان گرایی، در دیدگاه آلپورت روان نژندی پیامد نقصان و کمبود سلامت روانی است. به نظر آلپورت، نوعی تفاوت کیفی بین شخصیت سالم و روان نژند وجود دارد. بر عکس، رفتار افراد سالم جهت گیری خود آگاهانه دارد و با بینش و بصیرت و خود مختاری همراه است و انگیزش این افراد بیشتر در آینده ریشه دارد. آلپورت معیار سلامت روان شناختی را “امنیت عاطفی” مینامد.
*رویکرد رفتاری نیز برای مفهوم سلامت روان بر اساس یادگیری استوار است. گروه اول نظریات رفتاری به رهبری اسکینر، معتقد است رویدادهای پنهان مثل افکار و احساسات رفتار به حساب نمیآیند. این رویکرد محیط گرایانه محض، تبیین رفتار را تنها بر رویدادهای مشاهده شده پایه می گذارد. ولی از دید نظریه پردازان گروه دوم که موسوم به نظریه پردازان یادگیری اجتماعی هستند، عقیده بر این است که عواملی چند با یکدیگر تلفیق میشوند تا رفتار اجتماعی را شکل دهند و اثر تجارب یادگیری را تعدیل کنند.
[1] Psychotherapy
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.
روانشناسی بالینی شاخهای از روانشناسی است که به درک، پیشبینی و درمان نابهنجاری، ناتوانی و آشفتگیهای شناختی، هیجانی، زیستشناختی، روانشناختی، اجتماعی و رفتاری افراد کمک میکند. روانشناسان ممکن است دارای مدرک کارشناسی ارشد (MA) یا دکترای روانشناسی (PhD) باشند. آنها همچنین ممکن است آموزش های اضافی در یک نوع درمان را نیز دریافت کرده باشند. بعد از کسب مدرک دانشگاهی در حیطه های ارزیابی و تشخیص، مداخله و درمان، مشاوره، آموزش و پژوهش مشغول فعالیت می باشد. غالب کارهای روانشناس بالینی، در راستای درمان و تشخیص، آموزش و پژوهش است .
روانشناسی بالینی در اصل رشتهای است که با کاربرد اصول روانشناختی، به امر تشخیص و درمان مشکلات عاطفی و رفتاری میپردازد. مثلاً بیماریهای روانی، بزهکاری نوجوانان، عقبماندگی ذهنی، سایر مشکلات خفیف سازگاری.
تفاوت بین Client & case:
Client درمانجو و کسی که نیازمند خدمات بهداشت روانی هست و برای درمان مراجعه می کند.
ولی case به تک تک درگیریها و مشکلات مراجع گفته می شود که با خود به جلسه درمان می آورد. مثلا مشکلات قانونی، زناشویی، تحصیلی و ....
بهر روی یک روانشناس بالینی باید از زوایای مختلف چه از نظر درمانی و چه از منظر فرادرمانی با ترکیب مهارت،خلاقیت و دانش موثر، پیچیدگیهای مراجع را ببیند و درصدد کمک به او رفتار کند و به صورت حرفه ای و اخلاق مدارانه در زمینه ای که در آن تخصص ندارد، وارد نشود و فرد را به متخصص مربوطه با نهایت احترام ارجاع دهد.
هدف یک روانشناس بالینی این است که به مراجع خود کمک کند مسائل روانشناختی ، عاطفی یا رفتاری خود را شناسایی کند و سپس با تعریف اهداف و برنامه عملی برای کمک به مراجع در دستیابی به رشد فردی ، اجتماعی ، آموزشی و شغلی ، به او کمک کند.
گرایش های روانشناسی بالینی:
روان درمانی : متخصص روانشناس بالینی در فرایند روان درمانی به افراد کمک می کند تا مشکلات روانی و میان فردی خود نظیر وسواس ، افسردگی ، اضطراب و استرس و فوبیا و ترس را بشناسند و آنها را تعریف کنند و بتوانند برآن ها غلبه کرده و سطح سازگاری خود را افزایش دهند روانشناس برای درمان اختلال های اشاره شده از تکنیک های موثر گفت و گو ، تفسیر ، گوش دادن و الگوی برداری و .... استفاده می کنند .
?روانشناسی کودک و نوجوان: روانشناسان بالینی کودک بیماران را از دوران کودکی تا نوجوانی تحت نظر دارند. آنها روش های علمی را برای درک عملکردهای شناختی و نیاز های عاطفی کودکان و نوجوانان به کار میگیرند. آنها اختلالات یادگیری، کنترل خشم، اختلالات رشد را درمان و بهبود میبخشند و در زمینه تجربه های ناخوشایند آزار های روحی و جسمی کودکان و نوجوانان بسیار می تو انند کمک کنند.
? روانشناسی سلامت: روانشناسان سلامت در هنگام معالجه بیمار رویکردی روانی-اجتماعی در پیش میگیرند. آنها چگونگی تاثیر عوامل بیولوژیکی و اجتماعی را که بر سلامت بیمار تاثیر گذاشته بررسی میکنند. آنها بیشتر به درمان بیماری های خود آسیب رسان میپردازند.
روانشناسی عصب نگر: روانشناسان اعصاب به بررسی چگونگی رفتار و عملکرد مغز و سیستم عصبی مرکزی و آناتومی میپردازند. بیشتر کار آنها در زمینه تشخیص و درمان آسیب های مغزی، سکته مغزی، آلزایمر، پارکینسون و اختلالات یادگیری است.
روانشناسی قانونی: یک شاخه تخصصی و کاربردی روانشناسی است، با موضوعاتی سر و کار دارد که روانشناسی و قانون را به یکدیگر پیوند می دهد، غالبا در مجازات و جلوگیری از جرم و جنایت ها نقش ایفا می کند و بر خود مجرمین و جنایتکاران متمرکز می باشد. روانشناسی قانونی هماهنگ کننده نظریه های روانشناسی و بیماری شناسی لازم برای اجرای کیفر قانونی است.