از کجا شروع شد؟
دنیای دهه نود
دانشجو که بودم فکر میکردم قراره دنیای بیرون رو خیلی متحول کنم. تو سرم ایدههایی داشتم که اصلا دلم نمیخواست حتی ثانیهای تو درستیشون تردید کنم.
اون زمان فکر میکردم اگه همین مسیر دانشگاه رو ادامه بدم بهترین اتفاقات برام میوفته. سال 84 بود و من یه جوون 19 ساله که هیچ راهنمایی نداشتم.
اون روزا اینترنت هنوز اینترنت نبود؛ یعنی یه سری داده و اطلاعات مثل کتابای قدیمی بود که خب به خاطر همینم خیلی به روز نبود و نمیشد واسه آینده ازش استفاده کرد.
هیچ چیزی مثل یه راهنما اون سالها وجود نداشت. هر چی بود تجربه دیگران بود که اونم زمانش گذشته بود و مربوط میشد مثلا به انتخاب شغل تو دهه 40 یا 50.
خلاصه سردرگم بودن و گیج زدن نسبت به آینده یکی از همراهای همیشگی نسل من بوده و شاید الان هم هست.
الان که به اون روزا نگاه میکنم متوجه میشم چقدر عقب بودیم ماها. چقدر تعطیل بودیم و چقدر تو انتخابهامون اشتباه میکردیم.
مثلا من وقتی سال 86 بهم یه کار خوب کارمندی پیشنهاد شد و قرار بود ماهی بهم 650 هزار تومن حقوق بدن (اون روزا پراید کرهای اصل 3/5 میلیون تومن بود جهت مقایسه) گفتم نه آقا من باید درس بخونم و ترمی 21 واحد پاس کنم.
الان میبینم که اگه اون روزا یکی بود که میگفت بچهجون چهار واحد کمتر هم پاس کنی چیزی نمیشه. یه دو روز هم برو سر کار، رفتار با بزرگتر و گزارش دادن به رئیس و پول درآوردن رو یاد بگیر.
آخ پول درآوردن! اگه یکی بود که بیست سال پیش چیزایی که این 15 ساله یاد گرفتم رو یادم میداد، الان اینجا نبودم!
بگذریم. زیادی رودهدرازی کردم. بریم سر اصل مطلب.
خب من نشستم و فکر کردم که حداقل تو این دوره و زمونه که دیگه همه چیز روی اینترنت هست و هر کسی هر چیزی دلش بخواد با دو تا سرچ ساده در میاره، بازم مشکل حل نمیشه.
یعنی چی؟
یعنی شما اگه الان کلیدواژه «توسعه فردی» رو تو گوگل بزنی، با همچین چیزی مواجه میشی:
مشکل شد سه تا یه چهار تا. از کجا بدونیم کدومش خوبه کدومش به درد نخور و وقت تلف کردنه؟
واسه همین تصمیم گرفتم یه دیتابیس از یه سری محتواها بسازم و به مرور به روزش کنم که کمتر گیج و مبهوت بشیم توش.
اولین قدم رو هم گذاشتم روی بحث «توسعه فردی»
این اپیزود اول ماست و شما دارید برای یاد گرفتن مهارتهای توسعه فردی از پایهای ترین بخش، اقدام میکنید.
اولش باید بفهمیم توسعه فردی چیه و چرا اصلا باید بریم دنبالش.
برای شروع این پادکست هلی تاک کمک میکنه به توضیح این موضوع و البته بعدش این پیش درس متمم که یه چک لیست خوب به ما میده برای بحث مهارتهای مختلفی که نیازه.
این اپیزود رادیو راه هم از هشت مهارت اصلی بهتون میگه و یکی یکی مرورشون میکنه واستون که به نظرم برای جمعبندی خوبه.
اما کدوم یکی از اینا به درد شما میخوره و چه منابعی هم برای تکمیلش میتونید به کار ببرید؟
اولش بگم که همه دروس توسعه فردی رو اصلا و ابدا نباید یکجا بخونید. خیلیهاشون پیشنیاز همدیگهان و خیلیهاشون کمکم به دردتون میخورن.
من فرض میگیرم که شما بعد از پادکست هلیتاک و رادیو راه میخواید راه بیفتید و برید سمت اصل داستان.
خب اولش بگم که دو تا دسته مهارتی خیلی خیلی مهم میشن.
اول - آشتی با خود و عزت نفس
برای ما ایرانیها حداقل که تربیت و نوع و سبک زندگیمون طوری بوده که همیشه «عزت نفسمون» له شده، این مهارت خیلی مهمه.
راستش رو بخواید، الان که به 15 سال گذشته نگاه میکنم متوجه میشم خیلی وقتها، از دست دادن خیلی از موقعیتها و شکستهای من مربوط به «عزت نفس» پایینم بوده.
برای شروع مهارت عزت نفس «پادکست ناجی» خوبه و بعدش پادکست کتاب جیبی که به بررسی مهمترین کتاب این مبحث «عزت نفس ناتانائیل براندن» میپردازه عالیه.
در نهایت کتاب «شش ستون عزت نفس» و همچنین مثل همیشه «درس عزت نفس» متمم رو بخونید.
من همیشه توصیهام اینه که متمم رو بذارید آخر سر که همه اطلاعاتتون رو جامع و کامل و یکپارچه کنه واستون.
دوم - آشتی با دیگران و مهارتهای ارتباطی
معمولا برای من حداقل اینطوری بوده که خیلی وقتا از نداشتن توأمان مهارت ارتباطی به همراه نداشتن عزت نفسه باعث شده بود به خیلی چیزایی که باید در سنین مختلف برسم نرسم و بعدترها بتونم کمکم بهشون برسم و این فاصله و گپ همیشه اذیتم میکرده.
برای شما اما ممکنه این لیست کمک خوبی باشه حداقل:
اول از همه پادکست صلح درون و اپیزود 55 اون به بررسی شرایطی میپردازه که با داشتن مهارت ارتباطی و صلح با خودت و عزت نفس میتونی به دست بیاری. گوش کردن بهش به عنوان یه تفریح خوب بد نیست و میتونه شروع خوبی برای پیدا کردن اهمیت داستان باشه.
خود مهارت ارتباطی به چند دسته زیر مهارت تقسیم میشه که خیلیاشون تو پادکستها پیدا نمیشن.
متمم یه دستهبندی خیلی خوب ازش ارائه کرده که اینجا میارمش. اونم اینه که ارتباط کلا دو تا کاره : دریافت پیام و ارسال کردنش (حالا دریافت کردن خیلی وقتا مهم تره و مهارت گوش دادن فعالانه اینجا خیلی به درد میخوره)
یه سری مهارت دقیقتر و جزئی تر هم هستند، مثل مهارت سواد ارتباطی یا هوش هیجانی یا مثلا ظرافتهای کلامی.
من توصیه میکنم بیشتر اینا رو از سه تا منبع یاد بگیریم:
من شخصا یه روش خاص به کار میبرم و اونم اینه که یه دفترچه یادداشت دارم و هر جایی جملهای میشنوم که خوشم میاد، یادداشتش میکنم و سعی میکنم بعدا با همون ساختار یا عین اون جمله رو تو مکالمه به کار ببرم. این کار رو هم تو فارسی و هم تو انگلیسی و هم آلمانی انجام دادم و نتایج خوبی هم گرفتم. یه جورایی «فکر کردن با افکار دیگرانه» ولی خب بعضی وقتا مابقی آدما میتونن بهتر از ما فکر کنن و حرف بزنن.
مثلا این جمله رو از اول کتاب Emotional Intelligence دنیل گلمن در نظر بگیرید:
Anyone can become Angry - That is easy. But to be angry with the right person, to the right degree, at the right time, for the right purpose, and in the right way - that is not easy.
Aristotle, The Nicomachean Ethics
پیشنهاد میکنم وقت بذارید و این جمله رو در هر دو کتاب مقایسه کنید.
اگه بخوام این سه تا روش رو جمعبندی کنم باید بگم : زیاد بخونید، زیاد گوش بدید، زیاد حرف بزنید و زیاد در اجتماعات انسانی باشید. این کارا باعث میشه ورودی که به ذهنتون وارد میشه بیشتر بشه و یه چیزایی رو هم ناخودآگاه یاد بگیرید.
من مدرسه زندگی فارسی رو خیلی دوست دارم و اپیزودهای مختلفی ازش رو شنیدم. در این مورد خاص «هوش هیجانی و بلوغ عاطفی» واقعا حرفای مهم و خوبی میزنه که به درد بخورن.
بعد از همه اینها اگه خواستی در محیط کاری به این مهارت بپردازی، شاید این ایپزود پادکست ده صبح که از تجربیات مهم میثم زرگرپور و امید اخوان (که آدمای مهمی تو شبکه کسب و کاری دیجیتال ایران به شمار میان) بتونه «انتقال تجربه خوبی» باشه از آدمایی که واقعا اون مهارت رو پرورش دادن و یه جورایی بهت «نوک قله کوه» رو هم نشون بده.
تو بحث ارتباطات اگه خواستی بیشتر جلو بری، مبحث «تحلیل رفتار متقابل» هم مهمه که خب بیشتر از هر چیزی میره سمت روانشناسی.
تو این مورد مهمه که به نظرم تا 30 سالگی حداقل مثل میخ و چکش نبینیش و اجازه بدی کمکم تو ذهنت جا بیفته.
مثل میخ و چکش یعنی چی؟
یعنی وقتی یه چکش دستت باشه، فکر میکنی همه چیز تو عالم میخه. وقتی یه چیزی مثل «تحلیل رفتار متقابل» رو یاد میگیری، ممکنه دلت بخواد همه مشکلات و مسائل عالم و خودت و کارت رو با سه گانه «والد، بالغ، کودک» تحلیل کنی.
درست زمانی که از این حالت رد بشی و خودآگاهی خوبی پیدا کنی، اونوقت میتونی چکش رو زمین بذاری و تمام دنیا رو هم میخ نبینی.
این خودآگاهیه هم میتونه بخش مهمی از سبد توسعه فردیت باشه که به نظرم این اپیزود پادکست منیاز میتونه شروع خوبی باشه و اگه بخوای ریشهایتر و عمیقتر بررسیش کنی، فرهاد ارکانی عزیز تو بحث «خوانش کتاب برای انسان خردمند» میبردت به عمق تاریخ و بحث خودآگاهی مغز انسان.
و در نهایت پادکست دکتر آذرخش مکری، خیلی عمیق و علمی به داستان میپردازه که فعلا توصیه نمیکنم بخوای گوش بدی بهش.
این لیستمون تا اینجا باشه تا برای دفعه بعدی روی مهارتهای توسعه فردی، تو بخش کسب و کار و مسیر شغلی هم با همدیگه حرف بزنیم.
لطفا اگه فکر میکنی پادکستی، کتابی، مطلبی چیزی جا مونده که باید تو لیست میومد، همین زیر واسم کامنت بذار.
از توجهتون ممنونم.