روز جهانی منابع انسانی در تقویم امسال با شعار شکل دادن به آینده جدید تعریف شده است.
اما برای ما که تجربه شناختیمان از منابع انسانی داخلی است، شاید باور اینکه منابع انسانی قرار است شکل دهنده آینده باشد وقتی در زمرهی بخشهای ناکارآمد سازمان و بعضا ناخوشایند برای پرسنل است کمی سخت باشد.
با این اوصاف؛ هنوز میتوان گفت که چرا از منابع انسانی متنفریم؟ ( عنوان مقالهای از Keith H Hammonds) چون بارها با گلایههایی از این دست مواجه شدهایم:
چرا ارزیابی عملکرد اینقدر طولانی و معمولا بی فایده است؟ چرا منابع انسانی راههای هوشمندانهتری برای کاهش هزینهها غیر از هک کردن حقوق و دستمزد پیشنهاد نمیدهد؟ چرا فرآیندهای مربوط به پرسنل تکراری، بیهوده و برای هر کار کوچک، جنگلی از کاغذبازی در خود دارد؟ چرا منابع انسانی بر یکسانی همه چیز و هم کس اصرار دارد؟ چرا درکی از زیر و بم کسب و کار ندارد و به جای همراهی سد کارها میشود؟ چرا منابع انسانی در اتاق تصمیمگیریهای کسب و کار صندلی دائم ندارد؟ چرا منابع انسانی برنامههای توانمندسازی پرسنل را کماثر انجام میدهد؟
در دنیای که منابع انسانی قرار است شکل دهنده آینده باشد، متخصصان این حوزه دیگر صرفا به خاطر علاقه به مردم وارد این تخصص نمیشوند، آنها با هوش و استعدادی که دارند شانه به شانهی کسب و کار قدم بر میدارند و آنچه استراتژی سازمان است را به استراتژی های منابع انسانی تعریف و اجرا میکنند و بهرهوری کسب و کار را افزایش میدهند.
"به عنوان متخصص منابع انسانی، ما میدانیم که آینده کسب و کار ذاتا به افراد ( منابع انسانی) مرتبط است و هر آنچه که پیشرفت های تکنولوژی ادامه یابد باز هم پتانسیل های انسانی است که آن را تقویت می کند" چیزی که تیلور بیان میکند همان نگاه به تغییر آینده است که اگر زمینه علاقه به مردم در کنار اهداف استراتژیک سازمان باشد، توانمند شدن افراد را موفقیت سازمانها میداند.
با مکث و تامل در ارزشی که منابع انسانی میتواند به سازمانها ارائه کند نشان می دهد، چقدر منابع انسانی استراتژیک میتواند به چابکی، نوآور و رقابتی بودن کسب کار کمک کند؟ چقدر پیشران توسعه و تحول خواهد بود؟ و چقدر منابع انسانی ایرانی با این ادبیات قرابت دارد؟