فکر کنم آمار افسردگی دوران کنکور از آمار افسردگی تو قسمت های زندگی مون بیشتر باشه ،نمی دونم تویی که داری این رو می خونی تجربش کردی یا نه؟ امیدوارم تجربش نکرده باشی و امیدوارم افسردگی ایام کنکور رو هیچ کنکوری تجربه نکنه ولی با این حال می دونم این موزی بین بچه های کنکوری هست و حس کردم تا الان هم دیر کردم که راجع بهش نوشتم ولی الان که وسط سال تحصیلی هستیم فکر می کنیم باز می تونه کمک کننده باشه باشه ، چون واقعا توجه نکردن به سلامت روانمون هم تاثیر منفی مستقیمی رو درس خوندن برای کنکور و بازدهی ما داره هم این که ما رو از همه جنبه های زندگی عقب می ندازه چون یه بیماری خیلی خطرناکه.
علت افسردگی دوران کنکور چیه؟
• مطالعه طولانی، کمخوابی و حذف استراحت و تفریح
• نگرانی از آینده و قبول نشدن تو دانشگاه
• تحمل فشار روانی و استرس زیاد
• انتظار خونواده، معلما و اطرافیان
• شرمندگی بخاطر هزینههای خونواده و ترس از سرزنش شدن
• مقایسه شدن با بقیه
• احساس بلاتکلیفی تا زمان اعلام نتایج کنکور
این وسط یه تشکر حسابی باید با این پستم از تیم مدیکال استوز بکنم بابت مقاله افسردگی کنکور و سایت خوبی که دارن که به ریزترین مسائل و مشکلات کنکوری ها هم توجه می کنه جدا از مشاوره های گلی که داره و واقعا من اگه باهاشون آشنا نمی شدم نمی فهمدیم تو چه منجلابی گیر کردم.
استرس کنکور رو چه طور مدیریت کنیم که به فنا نریم.
علائم افسردگی دوران کنکور
خب اولش بهتون بگم بدونین که افسردگی دوران کنکورچه علائمی برای من داشت:
• خب اصلا علاقه به درس خوندن نداشتم.
این حالت بیشتر تو سال آخر مدرسه که دوازدهم بودم پیش میومد که قرار بود کنکور بدم، با نزدیک شدن به کنکور، به مرور بیشتر و بیشتر انگیزه ام رو از دست میدادم،با اینکه میدونستم دارم اشتباه میکنم اما نمیخوندم یعنی نمیتونستم، یجورایی زده شده بودم.
• خیلی زود بی حوصله و خسته میشدم.
حوصله ی هیچ کاری رو نداشتم و دوست داشتم همیشه تو خونه تنها باشم و کسی نباشه و با هیچ کس حرف نمی زدم ،حتی مامانم و خیلی گوشه گیر شده بودم و حس هیچ کاری نبود!
• زمان خوابم، زیاد شده بود.
خیلی میخوابیدم شده بودم کوالا بودم قشنگ حتی وقتیکه شبم خوب میخوابیدم وقتی میخواستم درس بخونم خوابم میومد.
• خورد و خوراکم بهم خورده بود.
بعضی روزا پرخوری میکردم و بعضی روزا اصلا میل به غذا یا هیچی نداشتم و خیلی سطح انرژیم پایین اومده بود.
• کاملا تحریک پذیر و حساس شده بودم.
یعنی اگه میگفتن بالا چشمم ابروعه،شر درست میکردم
اصلا کسی باورش نمیشد این منم! واکنشام غیرمنطقی بودن و احتمالا باعث ناراحتی و دلخوری بقیه میشدم ولی دست خودم نبود اشکمم دم مشکم بود،کافی بود یه نفر یچیزی بگه تا من زار بزنم :(
تجربه من از شرکت در آزمون آزمایشی رو اینجا گفتم.
دلالیل افسردگی دوران کنکور چیا میتونن باشن؟!
• شرایط زندگی و خونواده
تو دوران کنکورم چه من بخوام چه من نخوام، خونواده ام درگیر این موضوع شده بودن و استرس داشتن
و ناخودآگاه این استرس رو خیلی بدتر به من وارد میکردن.
بعضا منو با بقیه مقایسه میکردن که مثل جرقه زدن به انبار باروت بود و این رو مخ ترین رفتار این دورانه مثلا:با فلان همکلاسی یا دختر همسایه یا پسر فلان کس و این بزرگترین چیزی بود که منو اذیت میکرد و اعتماد بنفسم رو میگرفت.همیشه به این فکر میکردم که اگه دختر فلانی قبول بشه و من نشم، چی میشه؟ مردم چی میگن؟ فامیلا چی میگن؟ بقال سرکوچه چی میگه؟ و …
البته امسال که مشاور کنکور گرفتم خیلی کمکم کردم که دوباره تحت تاثیر این مسائل قرار نگیرم و هدفم و تمرکزم رو درسم باشه.
• اختلالات هورمونی
تغییرات هورمونی تاثیر زیادی تو شرایطم داشت مخصوصا نزدیک دوران عادت ماهیانه ، افسردگی ام چند برابر میشد و کلا از دنیا زده میشدم و آهنگ وایسا دنیا من میخوام پیاده شم رو گوش میدادم و کاسه کاسه اشک میریختم، در واقع تغییرات هورمونی افسردگی رو بدترش میکنه.
• بیماری های جسمی
بخاطر نشستن زیاد روی میز و صندلی های فلزی و چوبی دیگه کمری برام نمونده بود و ویدیو هارو که میدیدم چشمم درومده بود ،گردنم هم همیشه آفساید بود ،پاهامم ورم میکرد انگار که زیر پوستم آب جمع شده باشه، همینا اعصابمو خورد میکرد و باعث میشد ادامه ندم و فکر کنم مشکلی هست و..
• عوامل ژنتیکی
احتمالا ما تو خونواده مون سابقه افسردگی داشتیم ،در واقع من مستعد تر بودم که رفتم پیش یه روانشناس که تحت درمان و مشاوره باشم که شاید حالم بهتر بشه یا وضعیتم کنترل بشه..
نشانههای افسردگی دوران کنکور
• همیشه ناراحت بودم؛ زیاد گریه میکردم و احساس آشفتگی داشتم.
• بیحوصله بودم و از هیچکاری خوشم نمیومد .
• همیشه به نتیجه آزمونم فکر میکردم کلی سناریو تو ذهنم میچیدم و قبول نشدنم رو تصور میکردم.
• خیلی خیلی تحریکپذیر و حساس شده بودم.
• خوابیدن و بیدار شدنم رو که کلا به امام زمان سپرده بودم.
• یا هیچی نمیخوردم یا یخچالو خالی میکردم.
•هیچی برام مهم نبود و همیشه ژولیده پولیده میرفتم مدرسه.
• علائم جسمی مثل سردرد و دل درد داشتم و بازم خسته بودم.
سلامت جسمانی و روانی کنکوری ها در خطره مقاله ای برای هر کنکوریه بچها.
درمان افسردگی کنکور
با کمک تراپیستم به خودم اومدم ،چیکار کردم؟! بیا بگم
• صبح ساعت ۶ بیدار میشدم.
• یه دوش ضربتی میگرفتم که خوابمم بپره و سرحال بشم.
• وقتی دوش میگرفتم یه آهنگ خفن میذاشتم،آهنگ دوست دارم زندگی رو میذاشتم با صدای بلند.
• یه صبحونه مشتی هم میخوردم.
• یه کوچولو ورزش هم میکردم در حد چندتا حرکت کششی.
• بعدش برنامه درسی اون روز رو میذاشتم رو میزم و میدونستم که باید چیکار کنم.
اگه انقدر زود بیدار شدن برات سخته و نمیتونی پاشی و مدرسه هم نداری، فعلا با ساعت ۸ شروع کن و کم کم به ساعت ۶ تا ۷ برس. برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت داشته باش ولی فعلا بلند مدت رو بذار کنار و هرروز فقط برای همون روز و بر اساس میزان حوصله ات برنامه بچین یا به مشاورت بگو اینکارو بکنه، تا اول عادت کنی از اون حس و حال افسردگی بیایی بیرون بعد بری سراغ برنامه تپل برای رتبه برتر شدن.
• شب حتما حتما قبل از ۱۲ یا نهایتا ۱۲ میخوابیدم که استراحت مفید داشته باشم!
• شام سنگین نمیخوردم .
• مواد کافئین یا نیکوتین دار مثل چای، قهوه، نوشابه نمیخوردم!
• شب یکم پرده اتاقم رو کنار میزدم که صبح نور بخوره تو چشمم .
• یه آلارم میذاشتم (چون یکم خواب میموندم میذاشتم رو تکرار که هر ۵ دقیقه یبار آلارم بزنه و دیوونه بشم ولی بیدار بشممم)
• همون لحظه توی تخت چند تا حرکت کششی میرفتم، البته خیلی آروم و ملایم، حس بروسلی نمیگرفتم که دست و پام در بره، بیوفتم دنبال دکتر.
اول از همه بگم بین کنکور دادن تا زمانی که نتیجه ها بیاد یا می تونی از فکر خودت رو بندازی تو افسردگی بعد کنکور یا می تونی دنبال کسب تجربه های تازه و راهی برای درمان افسردگی بعد از کنکور باشی چون بعد از کنکور ما وارد دنیای جدیدی می شیم، دنیایی که قرار نیست هر روز بریم مدرسه، پس به این فکر کنین که چه کارایی رو دوست دارین انجام بدین یا کجاها دوست دارین برین که تو دوران مدرسه و کنکور نمیتونستین یا در واقع فرصتش رو نداشتین و دوست داشتین.
نقاشی کنین؟ یا خیاطی؟ کلاس آرایشگری برین؟ یا کلاس رقص برین؟ کتابهایی که دوست دارین بخونین و فیلم ببینین، دنبال موسیقی و هنر برین یا ورزش کنین،به این فکر کنین که میخوایین تو آینده چیکاره بشین؟ چی صداتون کنن؟ کجا باشین؟ با کیا باشین؟
یه سرچی در مورد رشته و دانشگاهای مختلف بکنین بذارین ذهنتون باز بشه از بازار کار رشته مورد علاقه تون خبر بگیرین ، بدونین اصلا چی به چیه! کی به کیه! باور کنید موقع نتایج خیلی تصمیم بهتری می گیرین .
حس خوب پشت سر گذاشتن کنکور:
منی که کنکور دادم،حس میکردم رها شدم و آزاد خواستم فارغ از این که نتیجه چی میشه چه خوب چه بد برم و به زندگیم برسم چون من بزرگترین آزمون زندگیم رو داده بودم و واسش تلاش کرده بودم و اینطور شد که تصمیم گرفتم، از تابستونی که جلو رومه تا زمان اعلام نتایج،استفاده کنم و حالشو ببرم هرکاری دلم میخواد رو بکنم و به هرکاری یا کلاسی که تا الان نتونسته بودم برم و آزاد و رها باشم .
حتی تو کارای خونه هم به مامانم کمک میکردم، اینکار هم حس خوبی بهم میداد هم فکر آزاد میشد. برنامه تفریح چیدم،دکور اتاقم رو عوض کردم و از اون حال و هوای کنکور درش آوردم و همه اینا باعث میشد به بعد کنکور فکر نکنم.
نرسیدن به هدف و افسردگی بعد از کنکور :
این که ما با همه تلاش هایی که کردیم وقتی نتیجه مطلوبمون رو نگیریم فارغ از این که کجاها اشتباه کردیم می تونه زمینه افسردگی بعد کنکور رو برای ما فراهم کنه ولی ما باید این رو بدونیم که توی کنکور تمام قضیه ما نیستیم آره درسته خیلی جاها خیلی چیزا تقصیر ماست ولی تنها عامل ما نبودیم یه جاهایی هم دست بقیه آدم هاست که مشخص می کنن اوضاع چه جوری پیش بره و این رو می خوام بگم به همتون که شما تنها عامل موفقیت در کنکورتون نیستید ولی شما تنها عامل قابل کنترل برای رسیدن به موفقیت در کنکور هستین .
درمان افسردگی پس از کنکور
1- استراحت کنین
بهترین کاری که بعد آزمون دادن میشه انجامش داد، استراحت کردنه و من بعد آزمون استرس ها رو میریختم دور و استراحت میکردم بدون اینکه به نتیجه آزمونم فکر کنم،میگفتم هر چه بادا باد! من اگه خودم رو ناراحت کنم به خودم استرس بدم، سکته کنم،چیزی عوض نمیشه که، میشه؟؟؟ صبر میکردم نتایج بیاد، بعد هر آزمونی اینطور بودم بعد کنکورم همینطور واسه همین بعد کنکورم خوب استراحت کردم و برنامه چیدم! مسافرت رفتم، رفتم سینما، پارک، رمان میخوندم و فیلم میدیدم وآشپزی میکردم و این جاست که آدم می فهمه زندگی بیشتر از کنکوره.
2-واقع بین باشین
خیلی مهم: هر کدوم از ما تلاشمون رو می کنیم با توجه به پایه ای که داشتیم منابعی که داشتیم ،مدرسه و مشاوره ای که داشتیم، تلاشی که کردیم و هوشی که داشتیم و سطح سلامت روانی که در روز کنکور داشتیم در نهایت یه نتیجه ای میگیریم البته به همه این ها نقشه های طراح های سوال و کلی داستان های هر ساله کنکور رو هم اضافه کنید پس این رو بدونید نتیجه هر چی بشه شما تلاشتون رو تا جایی که شده کردید باقیش رو ما نمی تونیم کنترل کنیم.
3-ناراحت بودنو کنار بذارین
برای اینکه به حد کافی تلاش نکردین یا دوران سال تحصیلی افسردگی داشتین و اون طوری که دلتون میخواست درس نخوندین، ناراحت نباشین، چونکه فایده ایی نداره، فقط باهاش کنار بیایین و قبول کنین که کم کاری کردین و مشکلاتی پیش اومده پس به جای غصه خوردن،پاشین برنامه درست و حسابی بچینین،مشکلات گذشته رو حل کنین، و بعد از یه استراحت تپل ، پر قدرت شروع کنین و بخونین، دنیا که به آخر نرسیده و این دقیقا کاریه که من کردم !
4-به انتخاب رشته فکر کنین
برای انتخاب رشته خودتون رو آماده کنید نذارید برسه به روزی که نتایج میاد، فکر کنید چی می خواین و آپشن هاتون رو از بالا تا پایین ردیف کنید که مثلا اگه رتبه پایین تری آوردید چی کار می کنید؟ می مونید یا میرید؟شهر براتون مهم تره یا رشته؟براتون دانشگاه مهم تره یا رشته؟ این فکر ها رو بکنید خواهش که موقع اعلام نتایج گیج نشید چون واقع بینی درمان افسردگیه .
5- افکارتون رو تغییر بدین
به خاطر اینکه نتونسته بودم به سوالای کنکور خوب جواب بدم اون طور که می خواستم و کنکور دادن من رو با کم کاری هام رو به رو کرده بود، مدام فکرایی میومد تو سرم که چرا اینطوری شد؟ چرا بیشتر نخوندم؟ چرا تلاش نکردم؟ چرا فلان روز رفتم مهمونی؟ چرا و چرا و چرا
برای همین همون طور که بالا گفتم دیدم با این فکرها من به جایی نمی رسم پس از روش هایی که تا الان گفتم یکی یکی استفاده کردم و نذاشتم تو این افکار غرق بشم .
6-خودتونو سرزنش نکنین
سعی کردم خودمو سرزنش نکنم و دست از این کار برداشتم و با خودم گفتم اگه امسال نرم دانشگاه چه اشکالی داره؟ سال بعد میرم ولی همون جایی میرم که دوست دارم نمی زارم ندونم کاری هام من رو 4 سال ببره جایی که نمی خوام، سال جدید بیشتر تلاش میکنم و میخونم، کساییکه که قبول شدن چیزی بیشتر از من نداشتن، فقط خوب خوندن و تلاش کردن، وقتشون رو تلف نکردن، همیشه با انگیزه بودن، خسته نشدن، ادامه دادن…و بالاخره رسیدن و نتیجه زحماتشونرو دیدن.
7- با دوستا و فامیلاتون رفت و آمد کنین
زیاد تو خونه نمی موندم و دوست نداشتم بمونم چونکه مدام به نتیجه کنکورم فکر میکردم پس برنامه ای گذاشتم که دوستامو ببینم و با فامیلامونم رفت و آمد کنیم، میرفتم خونه شون یا اونا میومدن خونه ما اینطوری کمتر به کنکور فکر می کردم و ذهنم یکم آزاد میشد نسبت به روزای اول بعد کنکور حالم خیلی بهتر شده بود.
8-دمنوش های گیاهی آرام بخش بخور
من دمنوش های گیاهی میخوردم مثل گل گاوزبون و سنبل، گل گاوزبون برای آرامش اعصاب و کاهش استرس و اثرات افسردگی خیلی خیلی مفیده من شبا قبل از اینکه بخوابم دمنوش درست میکردم و میخوردم و خودمو به آرامش دعوت میکردم .
9-پیش مشاور برین
بچه ها اگه حالتون اصلا بهتر نشد، حتما حتما پیش مشاور برین و موضوع رو باهاشون درمیون بذارید از این موضوع نباید بترسین یا خجالت بکشین!! یا مقاومت کنین، هیچ اشکالی نداره صحبت کردن با یه فرد متخصص خیلی بهتون کمک میکنه حتی اگه لازم بشه پزشک براتون داروهای ضد افسردگی تجویز میکنن که اونا حالتونو خوب میکنن و وابسته تون نمیکنن نگران نباشین و صداشو درنیارین چون فشار و استرسی که کنکور به شما وارد میکنه میتونه خیلی زیاد و غیرقابل کنترل باشه و به طور ناخودآگاه از طرف خونواده تون باشه و بهشون توضیح بدین که شکست تو کنکور به معنی شکست تو کل زندگی و تمام عمر نیست..
چرا نباید بعد از کنکور استرس داشته باشیم؟
۱. باید به این نکته توجه کنین که شما چه قبول بشین چه قبول نشین، استرس داشتن تو مراحل مختلف کنکور اعم از امتحان، انتخاب رشته و… هیچ کمکی نمیکنه و قرار نیست چیزی عوض بشه! پس آروم باش
۲.استرس باعث میشه حافظه تون ضعیف عمل کنه بازده مغزتون رو سرجلسه امتحان پایین میاره.
۳.فکر نکنین اگه کنکور قبول بشین دیگه همه چی تمومه و دیگه هیچ وقت استرس نمیکشین چون با قبول شدن تو کنکور، بله دغدغه تون کم میشه ولی باید به فکر امتحانای دانشگاه و شغل آینده تون باشین استرس چیزیه که همیشه باهاتون هست باید یادبگیرین باهاش کنار بیایین و کنترلش کنین.
سخن آخر:
شما کار خودتونو کردین بچه ها و کنکور و دادین تموم شده! تلاشتونو کردین،الان زمانشه یکم به خودتون استراحت بدین و کمی از زندگی لذت ببرین اگه شکست خوردین، اشکالی نداره! فقط باید از شکستتون درس بگیرین و بلند بشین و شروع کنین و برین جلو بزرگترین موفقیتا بعد شکست خوردن رقم میخورن.