ویرگول
ورودثبت نام
نامـیرا
نامـیرا
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

چالش - روز چهاردهم تا شانزدهم

روز چهاردهم : سبک خود را توصیف کنید

سبک... شاید آبی خاکستری طور. شاید بارون باشم. هوای ابری. بوی خاک بارون خورده. همون رایحه بعد بارون. همون آهنگی که توی یه خونه خالی پلی میشه. همون سکوتی که یکدفعه ای شکل میگیره. همون حرف هایی که چشم ها توی سکوت به هم میگن. کلماتی که آشوب و بی قراری قلب رو آروم میکنن. کلماتی که باعث دلگرمی میشن.

همونی که توی تنهایی هاش وقتی حالش خوب نباشه توی بخش تاریک روحش غرق میشه. اما هیچ وقت اون بخش از روحش رو به هیچکس نشون نمیده.

میتونه اقیانوس باشه... معمولا آرومه و اوقات کمی طوفانی میشه.

نامه هاییه که هیچ وقت به دست گیرنده شون نرسیدن...




روز پازدهم : اگر می توانستید فرار کنید، کجا می رفتید؟

اگه توانایی و اجازه این رو داشتم که فرار کنم، قطعا به یه ویلای ساحلی میرفتم. اونم نه

اگه توانایی و اجازه این رو داشتم که فرار کنم، قطعا به یه ویلای ساحلی میرفتم. اونم نه هر ویلای ساحلی ای. جایی که دور از دسترس آدما باشه. اگه میتونستم، قطعا از دست جمعیت و آدما فرار میکردم و شاید چند تا آدم خاص رو هم با خودم میبردم. به جایی فرار میکردم که هیچ آلودگی و شلوغی ای وجود نداشته باشه. من باشم و دریا و کتابام و آهنگام. هر وقت دلم میگرفت، میرفتم کنار دریا و به صدای امواجش گوش میکردم. هر از گاهی هم در اون آرامشی که داشت کتاب میخوندم. دور از تکنولوژی بیش از حد زندگی میکردم. خیلی خوب میشد... نه؟



روز شانزدهم: کسی که دلم برایش تنگ شده

یکی از دوست هام.

فروردین سال پیش بود که رابطه مون تموم شد. البته که رابطه مون از چند ماه قبلش یعنی از همین حدود اسفند و بهمن سرد شده بود.

دلم براش تنگ شده. نمیدونم اونم همین حس رو داره یا نه. اصلا اونم به من هر از گاهی فکر میکنه؟ یاد خاطرات مون میوفته؟

البته وقتی الان بهش نگاه میکنم، هنوز هم با بعضی رفتار هاش کنار نمیام. اما دلم برای خاطراتی که با هم ساخته بودیم تنگ شده. رفتار هاش خیلی از ته دل و واقعی بودن... پیدا کردن همچین آدمایی خیلی سخت شده. شخصیت قشنگی داشت... :)

ولی خب بهش آسیب زدم... همونطور که اون به من زد... شخصیت هامون تغییر کردن. آدم های قبلی نشدیم. همین باعث شد دیگه نتونیم رابطه مون رو ادامه بدیم.

اما خب... دلم براش تنگ شده :)

چالشنوشتن30 روزفرارسبک
"شبی شاید رها کردم جهان پر اضطرابم را...!"
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید