شایدم این فکر رو بکنید که فقط کافیه یه عادت رو انتخاب کنید تا خودش به یه بخشی از زندگی روزمره ی ما تبدیل بشه! اما حقیقت یه چیزه دیگس!!!
مشکل بزرگ اینه که ما با کارهایی که هر روز به همون شکل انجام میدیم احساس راحتی میکنیم و اون قدر که دیگه به انجام کارها مون به فکر نیاز نداریم و لازم نیست خیلی خودمون رو اذیت کنیم.حالا سوال اینه چرا باید تغییر کنیم؟
باید قبول کنیم همه عادت های ما خوب و سالم نیستن مثلا اگه هر روز از سرکار بر میگردی خونه و به جای پیاده روی و ورزش سیگار میکشی یا وقتی جلوی تلویزیون میشینی و به جای خوردن میوه وسبزیجات هله و هوله و پفک نوش جان میکنی یا به بهونه استرس پرخوری میکنی بهتره تا به دردسری جدی نیفتادی به فکر چاره باشی.
میدونم تو حرف خیلی آسونه ولی از شنبه دیگه ورزش میکنم یا سالم تر غذا میخورم یا بالاخره یه روز براش وقت پیدا میکنم؟باعث میشه با تعویق انداختن تغییر در عادت ها کارمون سخت تر بشه.
یه تصمیم قاطع گرفتن و شروع کردن دقیقا مثل چرخ های ماشین برای رفتن به سمت عادت های خوب هستن پس اگه پنچری سریع تر به فکر تعویض لاستیک هات باش.
برای همه ما یه لحظاتی به وجود اومده که اوضاع بر وفق مراد نبوده و برای خلاص شدن از اون چالش به سمت پرخوری یا مصرف دارو حتی الکل و خدایی نکرده مواد مخدر و اینا میریم.
یه راه سالم برای حل این چالش پیدا کن پناه بردن به عادت های بد باعث میشه دردی از ما دوا نشه نباید بذاریم بی حوصلگی اضطراب عصبانیت به عنوان یه عادت بد تو زندگیمون جا باز کنه.مثلا یه فیلم خوب ببین به یه کتاب خوب پناه ببر وقورتش بده قدم بزن و ورزش کن.
یه دفتر بردار ده تا از عادت های بد رو بنویس و جایگزین های خوب براشون پیدا کن به مدت ده هفته هر هفته روی یکی از عادت ها تمرکز کن و هفته بعد عادت های بعدی و بعد از ده دقیقه دوباره برگرد و ببین کدومشون برات تیک خورده سفت و سخت بهش بچسب.
دلیل اینکه خیلی از عادت های بد رو دوست داریم اینه که به ما حس خوب میده حتی اگه موقتی باشه حس خوب ینی وقتی نگرانیم ناراحتیم یا به هر دلیلی حالمون خوب نیست چیزی باعث آرامش ما بشه
مثلا موقع پرخوری یا سیگار کشیدن حس خوبی داری اما بعد از اون دو برابر حس بد رو تجربه میکنی ( به خاطر عذاب وجدان) کافیه تو مسیر باشی تا تک تک این عادت های به صورت خودکار تبدیل به عادت های خوب کنی (با یه کم تلاش انگیزه و پشتکار)