ندا سامانی
ندا سامانی
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

اندر مصائب برنامه نویس نویسنده بودن

کمال‌گرا و سخت‌گیر که بودم؛ اما الآن بدتر هم شده‌ام. خوب یادم هست، زمانی که برنامه نویسی را شروع کردم، یک اشکال کوچک یک فاجعه بزرگ به بار می‌آورد. گاها عمق فاجعه به حدی بود که باید پوآرو یا شرلوک هلمز را استخدام می‌کردی تا حلش کنند.

روز به روز که بیشتر برنامه نوشتم و تمرین کردم، اشکالاتم کمتر و کمتر شد و خیالم راحت بود که کمتر مجبورم ویژوال استودیو را برای پیدا کردن مشکل زیر و رو کنم.

ازدواج که کردم مشکل سخت‌گیری‌ام دوچندان شد. چراکه همسرم از کمال طلبی نه ­تنها دست­ کمی از من نداشت بلکه زیاد هم داشت. این شد که داستان‌های کمال طلبی جدی‌تر شد و حتی پایش به نحوه شستن لباس‌ها و نحوه پختن غذا هم کشید.

گذشت و گذشت، تا رسید به وقتی که نوشتن را جدی شروع کردم. البته که قبلاً هم می‌نوشتم و قدمتش حتی به 5 سالگی‌ام بر می‌گردد؛ اما آن نوشته‌ها کجا و این نوشته‌ها کجا.

بازهم گذشت و گذشت تا توانستم در نویسندگی سری در میان سرها در بیاورم و شناخته شوم. اوج کمال طلبی خودش را نشان داد! امان از روزی که سوزنم گیر کند. هزار بار می‌نویسم و پاک می‌کنم و گاهی کلاً صفحه ورد را می‌بندم تا از دست خودم راحت شوم.

این سخت‌گیری در نویسندگی به حدی رسیده که هر کتاب را که شروع می‌کنم، اولین خواندن هر صفحه آن منجر به پیدا کردن غلط‌های املایی و مشکلات نگارشی می‌شود و تازه بار دوم است که می‌فهمم چه شده و بار سوم مطلب شیرفهمم می‌شود.

حالا هم که کارم را در علی بابا شروع کرده‌ام، پا گذاشته‌ام وسط گود بزرگ‌تری. غلط‌هایی که دوستان می‌گیرند و نکاتی که می­ گویند برای من از شهد هم شیرین‌تر است. چراکه کسانی را پیدا کردم که متخصص هستند و خوب کارشان را بلدند. همین شده که خیالم راحت است هر اشکالی را چشمان عینکی من نبیند، قطعاً نگاه تیزبین آن‌ها خواهد دید.

کمال طلبی شاید چندان هم خوب نباشد، اما، اگر سختگیری نباشد، هرگز نویسنده یا برنامه نویس یا خیاط یا حتی نقاش پیشرفت نمی‌کند. کسانی را دور و ورتان جمع کنید که در میان تعریف‌هایشان از شما عیب هم می‌گیرند. وگرنه یک روز به خودتان می‌آیید و می‌بینید که همه رفته‌اند و پیشرفت کرده‌اند و شما مانده‌اید و حوضتان. از ما گفتن بود... شما خواه پند گیر خواه ملال.

در ضمن من از شنیدن انتقاد و پیشنهاد همیشه خرسند می‌شوم و به شدت استقبال می‌کنم. می‌خواهد دوستم باشد، مشتری سخت‌گیر باشد یا دشمنم... فرقی برایم ندارد.






نویسندهتولید محتوابرنامه نویسنوشتن
نیمچه برنامه نویسی که دستی بر قلم دارد......
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید