سخن خوش یا همان سخنی که چون از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، چند میارزد؟ به نظر شما چه قیمتی میتوان روی تک تک کلمات کتاب یا مقالهای که نویسنده گوشهای از قلبش را در آن به یادگار گذاشته است تعیین کرد؟ اصلاً کلمهای چند تمام احساسی که یک نفر به نوشتن دارد میارزد؟
در برنامه نویسی ما کدهایی مینویسیم و ماشینی که نامش کامپیوتر است آنها را میخواند. برنامه نویسها حتی با وجود این که با یک ماشین طرف هستند، باز هم نهایت ذوق و سلیقه خودشان را برای تمیز و پاکیزه کد زدن به خرج میدهند تا اگر روزی فردی پشت این ماشین بیاحساس نشست و خواست کدهای نوشته شده را بخواند برایش آسان باشد.
حال یک نویسنده که مخاطبش انسانهایی با عواطف و احساسات مختلف است باید چگونه یک محتوا را بنویسد که نه سیخ بسوزد نه کباب.
برای این که حس و حال یک نویسنده را درک کنید، کافی است فقط یک پاراگراف درباره عبارت کلیدی که تعیین شده بنویسید. اگر پس از خواندن جملاتی که نوشتهاید هیچ حس خوشایندی به شما دست نداد و کاغذ را بدون فکر پاره کرده و به سطل زباله ریختید یا این که با وجود ساعتها فکر کردن نتوانستید بیشتر از یک جمله یا یک خط بنویسید، اینجا درست زمانی است که باید سکوت کرده و فکر کنید.
البته برخی از افراد مطالبی عجیب مینویسند و ادعا دارند نوشتن آسان است. مسلماً مخاطب این مقاله این افراد نیست.
در گذشته بازار تولید محتوا در اختیار روزنامهها و مجلات بود. نشریههای زرد هم گاه در بین مجلات و روزنامههای سرشناس دیده میشدند. باور تولید کننده این نشریهها این بود، همین که یک ورقی سیاه شود و نشریه به بازار برود کافی است؛ اما باور عموم این بود که این نسل نشریهها اگر کاغذ مرغوبی داشته باشند تنها به درد شیشه پاک کردن میخورند و لا غیر.
درست است که محتواها دیجیتال شدهاند و نمیتوان صفحه وب سایت را کند و برد و روی آن سبزی پاک کرد، اما همچنان بازار مطالب زرد داغ است.
برای رسیدن به این مطالب کافی است کلمه تولید محتوا را در گوگل سرچ کنید. از زمین و زمان سایت بر سرتان میریزد که چه نشستهاید که ما به ارزانترین قیمت ممکن و با سرعت نور محتوا تولید میکنیم و مثل شاتر میچسبانیم به سایت شما تا بازدید کننده از سر و کولتان بالا برود.
به راستی این محتواها ارزش دارند؟ پاسخ را هم من میدانم و هم شما. پاسخ یک کلمه است، خیر. محتوایی که با سرعت تولید شود و در پس آن هیچ ایده و فکری نباشد مانند کلماتی است که یک کودک یک ساله ادا میکند. این محتوا نه دستور نگارش فارسی را به درستی رعایت کرده و نه از رفرنسهای معتبر جمع آوری شده است. بلکه محتوا فقط نوشته شده تا به دست شما برسد و کلمهای ... تومان بابت آن دریافت شود.
اگر میخواهید به مشکل محتوای زرد گرفتار نشوید و سایتی که دارید رشد ناگهانی و سقوط سخت نداشته باشد، کار را به کاردان آن بسپارید.
برای نوشتن ارزش قائل باشید و نویسندهای را استخدام کنید که عاشق این کار است نه تشنه آن. نویسندهای که تشنه نوشتن باشد، بیشتر تشنه پول است؛ اما نویسندهای که تشنه کار باشد از نوشتن خسته نمیشود و در زمان و مکانی میتواند یک اثر هنری خالق العاده از کلمات و تصاویر برای وب سایت شما خلق کند.
فراموش نکنید، یک اثر هنری جذاب پس از گذشت سالها هنوز هم بازدید کننده خواهد داشت. به هراندازه که شما سرمایه کنید، نویسنده برای شما ارزش آفرینی میکند و آن سرمایه را به نحوی به کار میگیرد که با گذر زمان ارزشش بیشتر شود نه کمتر.
به عنوان نکته آخر به این موضوع توجه داشته باشید که نویسنده یک انسان است و احساس و عواطف دارد، به اندازه ای او را طبق خواست خودتان تغییر ندهید که کلا قید نوشتن را بزند. اصول سئو را به او آموزش دهید و بگذارید قلمش را بی محابا روی ورق حرکت دهد و آنچه در ذهن دارد را بنویسد.