خب بریم سراغ بررسی سه ترجمهی مختلف از داستان "HOUSE TAKEN OVER" اثر #خولیو_کورتاسار.
#امید_نیک_فرجام #بهمن_شاکری #اسدالله_امرایی #زیر_پوست_نشر
اما قبلش چند تا نکته:
الف) من توی انتخاب آثار ترجمهشده گزینشی عمل نمیکنم. چون الان کاروبارم با کورتاساره و کنجکاوم بدونم مترجمهای دیگه چیکار کردهان، این متنها رو انتخاب کردم.
ب) هدفم اینه که تابوی نقد به مشاهیر شکسته بشه و بگم ترجمهی بیعیب وجود نداره. ایرادات بعضی از ترجمهها قابل اغماضاند ولی چه بهتر که آثار قبل از چاپ، مقابله و ویرایش بشن و با حداقل ایراد منتشر بشن.
پ) از مترجمهای مشهور انتظار بیشتری میره و مسئولیت بیشتری روی دوششونه. من اگه جاشون باشم، به بازترجمهی تمام آثارم جدی فکر میکنم و اگه در توان خودم نباشه از یکی دیگه میخوام که کل ترجمههام رو مقابله و ویرایش کنه؛ وگرنه تنها امیدی که برای دیگران میمونه بازنشست شدنمه.
متأسفانه باید بگم ترجمههای اسدالله امرایی جزو بدترین ترجمههاییه که تا به حال خوندهام. مثلاً توی ترجمهی این داستان میشه گفت توصیف جونداری نبود که درست ترجمه بشه. این ترجمهی امرایی هم پر از حذفیات بیمورد، بیدقتیهای شاخدار و کجفهمیهای عجیبه و درعوض شاهد زبانبازیهای نابجایی هستیم که بیشتر به فخرفروشی و ترجمهی "ادایی" تنه میزنه؛ مثلاً خانهی دنگال، سر خماندن، پا کشیدن و...
و اما نتیجهی بررسی این سه ترجمه: اوضاع ترجمهها اونقدر خرابه که نیکفرجام بینشون پادشاهه! (مصداقها در ادامه میان).
۱. راوی میگه چون من و خواهرم ازدواج نکرده بودیم و دیگه چهل سالمون شده بود، همخونهشدنمون حکم قطع نسل آباواجدادیمون رو داشت.
۲. پشم رو اول میریسن و بعد با کاموا شروع میکنن به بافتن. در نتیجه اینجا راوی دنبال کاموای پشمیه، نه پشم! مقابله و نمونهخوانی باعث میشه امثال این ایرادات و اشتباه در ثبت ارقام تا حدود زیادی برطرف بشه.
۳. بدون شرح!
۴. باز هم بدون شرح!
۵. منظور از اون در آهنی، درهایی با نردههای فرفورژهای است! کاشی لعابدار هم برای ما اونقدری تصویر دورازذهنی نیست که یکی به سفال رنگی و اونیکی به شیشههای رنگی مشجر(!) ترجمه کنه.
۶. عجیبه که مترجمهایی در این سطح هنوز نمیدونن s' ، بهجز is میتونه به معنای was هم باشه، در نتیجه همهجا زمان این فعل رو بدون توجه به زمان افعال دیگهی داستان، اشتباه ترجمه کردهن!
۷. ماته نه قهوهست و نه «نسگافه»! یهجور چای یا دمنوش مخصوص آمریکای لاتینه.
۸. اینجا هم هر سه مترجم نشون میدن که متوجه تکرار چندبارهی عنوان داستان توی متن نشدهاند. خانهی توی داستان تسخیر شده؛ نه گرفته شده و نه اشغال .
۹. نمیدونم چرا نیکفرجام اصرار داره این خواهر و برادرِ چهلساله رو به عقد هم درآره! :))
۱۰. بدون شرح!
۱۱. صحنهای که نویسنده توصیفش میکنه اینه: چون باعجله اومدن و در رو پشت سرشون بستن، بافتنی توی دست خواهره مونده ولی نخ کامواش از بافتنی تا زیر در کشیده شده، چون گلولهی کاموا اونطرف در گیر کرده.