نوربین
نوربین
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

نقطه آبی کمرنگ

نقطه آبی کمرنگ
نقطه آبی کمرنگ


به احتمال زیاد قبلا این تصویر را دیده‌اید و درباره‌اش خوانده‌اید. این بار از زبان من بخوانید. به نظر من لازم است که به این تصویر رویایی توجه ویژه‌ای داشته باشیم و هر چند گاهی آن را تماشا و مرور کنیم.

این تصویر زمین (همان نقطه ریز آبی) از فضاست که در سال 1990 توسط فضاپیمای ناسا (وییجر1) و از فاصله 6 میلیارد کیلومتری خورشید گرفته شده است. فضاپیما به انتهای انجام پروژه‌اش رسیده بود که به پیشنهاد ناسا دوربین را چرخاند و این عکس را از خانه گرفت.

از این فاصله و از این زاویه، سیاره زمین را به صورت یک نقطه تنهای درخشان در پهنه فضا می‌بینیم که اندازه‌اش کمتر از یک پیکسل است. در این تصویر اشعه‌های نور خورشید هم پیدا هستند که یکی از آنها زمین را دربرگرفته است.

چند سال بعد، کارل سیگن (منجم آمریکایی) کتابی منتشر کرد که نام آن را با الهام از این عکس انتخاب کرد؛ "نقطه آبی کمرنک؛ چشم انداز آینده بشر در فضا"

بخشی از این کتاب حسابی درخشید و منتشر و خوانده شد. دوباره خواندن آن اینجا خالی از لطف نیست. هر چند شاید ترجمه سریع من خالی از اشکال نباشد.




یک بار دیگر به این نقطه نگاه کن. اینجا خانه ماست و ما اینجا هستیم. هر کسی که دوستش دارید، هر کسی که می‌شناسید، هر کسی که تاکنون اسمش را شنیده‌اید، هر بشری که تاکنون زیسته، در اینجا زندگی کرده است.

جمع همه شادی‌ها و رنج‌های ما، هزاران دین و مذهب و ایدئولوژی، اصول اقتصادی، همه شکارچیان و غارتگران، همه قهرمانان و بزدلان، همه سازندگان و ویران‌کنندگان تمدن‌ها، شاهان و رعایا، همه زوج‌های جوان عاشق، همه مادران و پدران، کودکان امیدوار، همه مخترعین و مکتشفین، همه معلمین اخلاق، همه سیاستمداران فاسد، همه سوپراستارها، همه رهبران عالی‌مرتبه، همه مقدسان و گناهکاران، در همه تاریخ و همه گونه‌های بشری، بر روی این گرد و غبار معلق در نور آفتاب زندگی می‌کرده‌اند.

زمین صحنه بسیار کوچکی در عرصه کیهان پهناور است.

به خون‌هایی فکر کنید که توسط ژنرال‌ها و امپراطورها ریخته شده است. تنها برای شکوه و پیروزی آنها که برای لحظه‌ای صاحب بخش کوچکی از این نقطه شوند. به ظلم بی‌پایانی فکر کنید که ساکنان گوشه‌ای از این پیکسل بر ساکنان گوشه‌ای دیگر داشتند درحالی‌که تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. چقدر سوءتفاهم، چقدر اشتیاق برای کشتن یکدیگر، چقدر پرشور در نفرت و دشمنی.

وضعیت ما، تصور اینکه خاص و مهم هستیم، توهم اینکه ما در این جهان امتیاز ویژه‌ای داریم، به وسیله این نقطه نورانی کمرنگ به چالش کشیده می‌شود. سیاره ما یک لکه تنهاست که در عالم تاریک پهناوری احاطه شده است.

در تمام این عالم پهناور، ما در گمنامی و تاریکی هستیم. نشانی از کمکی نیست که از جای دیگر برسد و ما را از دست خودمان نجات دهد.

زمین تنها دنیای شناخته‌شده‌ای است که می‌توان برای زندگی به آن پناه برد. حداقل تا آینده‌ای نزدیک هیچ جایی نیست که بشر بتواند به آن مهاجرت کند. برای دید و بازدید، شاید. برای سکونت، هنوز خیر. چه بخواهیم و چه نخواهیم، اکنون زمین جای توقف ماست.

می‌گویند ستاره‌شناسی تجربه‌ایست که موجب فروتنی و شخصیت‌سازی می‌شود. شاید نمایشی بهتر از این وجود نداشته باشد؛ نادانی انسان مغرور در برابر تصویر دوری از دنیای کوچک ما.

برای من این تأییدی است بر مسئولیت من برای رفتار و مهربانی با دیگران و محافظت و احترام به این نقطه آبی کمرنگ. تنها خانه‌ای که تاکنون شناخته‌ام.


منبع: https://www.planetary.org/explore/space-topics/earth/pale-blue-dot.html


زمین مانوشتنترجمه
فریده قزوینی *** می‌خوانم و می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید