همه ما گفتگوهایی با خود داریم که درگیر تعامل بین روانشناس اجتماعی است.
جورج هربرت مید George Herbert Mead آنرا "من" و "من" نامیده است. "من" صحبت می کند یا یک فکر دارد و "من" به آن پاسخ می دهد. "من" نگرشهای درونی شده ای است که ما نسبت به خود و همچنین سایر افراد اعمال می کنیم. این در حالی است که ما با روند کار در خودمان آگاه هستیم ، اما در مورد افراد دیگر محرمانه است واطلاعاتی نداریم . با این حال ، دو روش برای شناخت نگرش درونی دیگران نسبت به خودشان هست یک وقتی با صدای بلند با خود صحبت می کنند ، و دوم هنگامی که آنها نگرش خود را نسبت به خودشان به ما نشان می دهند.
من به عنوان یک تنیسور با گوش دادن به صحبتهایی افراد وقتی که توپ را از دست می دهند با خود چه می گویند، چیزهای زیادی در مورد بازیکنانم و دیگران شناختم.
سالی ، یک دلال موفق در زمینه املاک و مستغلات است ، توپ را به تور می زند و فریاد می زند: "اوه باربی ، تو نمی خواهی چنین کاری کنی!" هیچ کس این زن را "باربی" نمی نامد. این اسم دختر کوچک او برای خودش است. در حالی که لیز ، مدیر عامل یک شرکت ، توپ را از خط عبور می دهد و فریاد می زند: "احمق ،چرا این کار را کردی ؟!" تفاوت مشخصی بین صداهایی وجود دارد که هر یک از این زنان درونی کرده اند و از آن در مورد خود استفاده می کنند.اگر هنگام صحبت با خود به آنچه می گوییم توجه کنیم ، از تجربیات قبلی خود با دیگران چشمگیر می شویم. صدای اطمینان بخش از کیست که با "باربی" صحبت می کند؟ چه کسی سر اشتباه لیز فریاد می زند؟
وقتی این صداها منفی باشد ، به احتمال زیاد به دیگران منتقل می شود. من به عنوان یک روانکاو ، چیزهای زیادی در مورد بیمارانم از آنچه تصور می کنم فکر می کنم هنگام کار کردن یا گفتن چیزی که فکر می کنم اشتباه است ، می آموزم. جاناتان وقتی داستانی را برایم تعریف کرد ، به من گفت: "فکر می کنی من دروغگو هستم". او واکنش تندی نسبت به خودش دارد و آن را به من فرافکنی می کند. سپس از شدت خشم از من عصبانی می شود و می گوید: "این انصاف نیست". او گفتگوی درونی خود را بیرونی می کند و آن را به یک تعامل بین فردی تبدیل می کند. سالها طول کشید تا او فهمید که این مربوط به قضاوت من درباره او نیست ، بلکه قضاوت او درباره خودش است.
آیا می توانید وقتی با خود صحبت می کنید حرف های خود را تغییر دهید؟
بله ، اما برای گفتگو درونی مهربان تر و پذیراتر به زمان و تلاش نیاز است. افرادی که به منطق درمانی اعتقاد دارند ممکن است تمریناتی را ارائه دهند. اما از منظر روان درمانی بین فردی ، تغییر صدای درونی شما ، ابتدا آگاهی یافتن از آن و سپس داخلی سازی صدای جدید را در بر می گیرد. به همین دلیل است که روان درمانی یک فرآیند طولانی است: اول ، بیمار صداهای درونی انتقادی را به تحلیلگر انتقال منتقل می کند. سپس بیمار آگاه می شود که قضاوتها به خود او مربوط می شود. سپس بیمار شروع به درونی سازی صدای تحلیلگر می کند. متأسفانه ، بسیاری از بیماران ، علی رغم ناراحتی که باعث ایجاد آنها می شود ، در برابر رها کردن صدای درونی خود مقاومت می کنند ، زیرا این ارتباط با یک فرد قابل توجه ، هر چند منفی است. به همین دلیل است که تمرینات و مانتراها اغلب منجر به تغییر پایدار نمی شوند.
* منطق درمانی یا لوگوتراپی که توسط ویکتور فرانکل (Viktor Frankl) بنیانگذاری شد، نوعی روان درمانی است که وی پس از زنده ماندن در اردوگاههای کار اجباری نازیها در دهه 1940 کشف کرد. او پس از تجربه خود در اردوگاهها، این تئوری را ایجاد كرد كه از طریق جستجوی معنا و هدف در زندگی است كه افراد میتوانند سختیها و رنجها را تحمل كنند.
* روان درمانی بین فردی که جرالد کلرمن ( Gerald Klerman) مبدع آن بود، نوعی روان درمانی کوتاه مدت است که تمرکز اصلی آن به ساختار، زمینه و مهارت های بین فردی است. این نظریه بر این اعتقاد و باور است که عوامل بین فردی تاثیر بسیاری بر مشکلات روان شناختی دارند.
توسط : پانیا پناهی
برگرفته از سایت :
https://www.psychologytoday.com/us/blog/life-after-50/202007/what-do-you-say-when-you-talk-yourself