از آسمان برايم بگو!
از همان كلاغِ سياهِ نقش بسته بر تلفن همراهم
كه در پهنه بيكران آسمان
خدا را حك ميكند.
از خدا برايم بگو!
از همان خالق روز هاى پر گريه ام
كه شب هاى روشن را
در گوشم زمزمه ميكند.
از شب برايم بگو!
از همان ماه سپيد، كه روياهايم را
با آن زمزمه كردم
تا شايد نويد بخش تجلى آنان باشد.
از ماه برايم بگو!
از آن كُره زيبا، كه نماد عشق است.
عشقى كه تمنا هر لحظه آدمى است.
و از عشق برايم بگو!
از عشقى كه بر آسمانِ شب
در دل خدايان، ماه ها را ميشمارد
تا شايد نقش عشق را
بر پر هاى كلاغِ سياهم حك كند.