پرهام بیچرانلو
پرهام بیچرانلو
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

تفکر نقادانه

در دنیای امروز که عصر اطلاعات است باید حجم زیادی از اطلاعات را به سرعت پردازش کنیم و تصمیم‎‌های درست بگیریم که کیفیت زندگی ما به همین تصمیم‌ها بستگی دارد.با این که ما اول فکر می‎‌کنیم و بعد تصمیم می‌گیریم اما در خیلی از مواقع تصمیمات اشتباه می‌‎گیریم و نمی‌فهمیم علت چیست.

ما مدام در حال فکر کردن به اتفاقات محیط پیرامون خودمون هستیم مثل همین الان که در حال خواندن این مقاله هستند و آن را در ذهن‌تان تجزیه و تحلیل می‌کنید. اما تا حالا درباره‌‎ی خود فرآیند تفکر، فکر کرده‌ایم؟ امروز میخواهیم به مقوله‌‎ی تفکر نقاد بپردازیم. در تفکر نقاد ما به بررسی فرآیند تفکر می‌پردازیم و خطاهای مغز رو شناسایی می‌کنیم.


بسیاری از این خطاهای منطقی و سوگیری‌های شناختی، فرآیند تفکر رو تهدید می‌کنند. مگر اینکه به صورت آگاهانه از این خطا‌ها دوری کنیم. تفکر نقاد و علم ابزار‌هایی هستند که انسان‌ها به آهستگی و با دقت طی چند هزار سال گذشته برای جبران کاستی‌های مغز به وجود آورده‌اند.

اگر به صورتی آگاهانه در روند تفکر دخالت نکنیم، چیزی که روانشناسان آن را حالت پیش‌فرض تفکر انسان می‌نامند تحت تاثیر بازی‌های ادراکی و حافظه قرار می‌گیریم و اسیر نیاز‌های هیجانی و سوگیری‌های خود می‌شویم.

انسان‌ها واجد منطق هستند ولی ذاتا موجودات منطقی نیستیم! (یعنی ما می‌توانیم منطق داشته باشیم ولی لزوما نه) ما علاوه بر منطقی بودن موجوداتی به شدت هیجانی و عاطفی هستیم و اغلب تابع هیجان‌های تکامل یافته و منطق‌تراشی‌های خود هستیم، افکار ما معمولا راحت‌ترین مسیر ممکن را در پیش می‌گیرد مسیری که همواره مطلوب نیست.

تفکر ما اسیر فرضیه های نادرست زیادی است.ذهن ما انباشته از معلوماتی است که فکر می‌کنیم درست هستند ولی در واقعیت این‌طور نیست. این قبیل معلومات یا کاملا غلط هستند یا فرضیاتی هستند که با حقیقت تطابق ندارند. با استفاده از فراشناخت یا اندیشیدن درباره‌ی تفکر، می‌توانیم این نقاط ضعف در عملکرد مغز را جبران کنیم. مهارت‌هایی را که در تفکر نقاد با آن‌ها آشنا می‌شویم می‌توان به اصطلاح شکاکیت علمی نامید. شکاکیتی که شامل شک نظام‌مند هست. یکی از مولفه‌های تفکر نقاد بنا کردن باور‌ها بر پایه شواهد واقعی به‌جای آرزو اندیشی است.

روش علمی همانطور که می‌دانید همان شکاکیت علمی است. اما نه فقط شک کردن، بلکه مجموعه‌ی کارآمدی از روش‌ها برای بررسی واقعیت. علم در اصل روش نظام‌مندی است برای مقایسه‌ ایده‌های ما با داده‌های عینی و بیرونی.

در نظرگرفتن تفکر به صورت یک روند و تمرکز بر این روند به جای تمرکز بر روی نتیجه‌ی خاص، مفید خواهد بود. در واقع انسان وقتی به لحاظ هیجانی و عاطفی بر نتیجه خاصی متمرکز شود، در تحریف و توجیح واقعیت‌ها و منطق به منظور سازگار کردن آن‌ها با نتیجه‌ی مطلوب خود مهارت‌های زیادی به خرج می‌دهد.به‌جای این بهتر است بر روند، متمرکز شویم و در مواجهه با هر نتیجه‌ای انعطاف به خرج دهیم.

یکی از مشکلات تفکر، خطای نسبت است که یکی از انواع خطا‌های شناختی ذهن به شمار می‌رود. در یک نمونه از خطای نسبت می‌بینیم که انسان موفقیت‌هایش را به توانایی خودش نسبت می‌دهد و شکست‌هایش را به عوامل خارجی و برعکس موفقیت‌های دیگران را به عوامل خارجی نسبت می‌دهد و شکست‌های آنان را به ضعف‌های خودشان!. جالبه نه؟

از مهارت‌های تاکید شده در تفکر نقاد، شناخت خطاهای ذهنی از این دست است.

برای مطالعه کامل تفکر نقاد به کتاب هایی همچون ذهن فریبکار شما اثر پروفسور استیون نوولا یا مجموعه کتاب‌های ریچارد پل و لیندا الدر در زمینه‌ی تفکر نقاد و کتاب معروف هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی مراجعه کنید. پیشنهاد من نوشته پروفسور نوولا می‌باشد به علت تخصص ایشان در زمینه مغز و اعصاب و بررسی تفکر نقاد با دیدگاه علم عصب شناسی علاوه بر شیوه‌های روانشناسی.



تفکر نقادکتابذهنروانشناسی
دانشجوی مهندسی کامپیوتر؛ علاقه‌مند به هوش مصنوعی، ورزش و فلسفه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید