Parisa Asadi
Parisa Asadi
خواندن ۴ دقیقه·۹ ساعت پیش

چپتر جدید

یک هفته گذشت. اتفاقی که میخواستم افتاد و با اقتدار تمام از کار لعنتی‌ای که خیلی از دور درست بنظر میومد بیرون اومدم. هر چند که یه نفر بهم گفت داشتن ازت بیگاری می‌کشیدن! و من یاد حرف بابام افتادم که گفت اولین روز که برای مصاحبه میری، هر چی که روش خیلی تاکید میکنن، مطمئن باش برعکسشه‌. یادم افتاد که اون زن حیله‌گر چطور همه چیز رو تونست برام ایده‌آل نشون بده و چطور برعکس تک تک جملاتش رو طی دو ماه بهم ثابت کنه!

قبلا هم گفتم بازم میگم اصلا پشیمون نیستم. تجربه‌های شیرین و دردناک زیادی داشتم این مدت. یکم احساس پختگی و اعتماد به نفس بیشتری دارم. ارتباط گرفتن با آدمای غریبه برام راحت‌تر شده و صدام... بیشتر از قبل دوسش دارم. همین امروز که خونه تنها شدم، به خودم اومدم و دیدم در حال هم‌خوانی با آهنگ‌های موردعلاقم و ضبط صدامم. درست مثل دوران کنکور که یکی از دلخوشی‌هام با صدای بلند آواز خوندن بود.

تنها پشیمونی این مدتم از دست دادن مسابقه‌ای بود که می‌تونستم برم و ارتقای کمربندم بود... :) همینجوریش هم خیلی وقت‌ها توی مسیر باشگاه یکی مدام دم گوشم میگه خیلی دیر شروعش کردی. اگه فلان موقع شروع میکردی الان دان میگرفتی. نمیخوام بهش بگم خفه شه ولی یه سوزشی توی قلبم ایجاد میشه. سوزشی که با زبون بی‌زبونی میگه اونموقع توی شرایطی نبودی که حتی بتونی فکر کنی به چه رشته‌ی ورزشی‌ای علاقه داری! چه برسه به اینکه بخوای با خودت مسابقه رقابت راه بندازی!

بعضی وقت‌ها واقعا از حافظه‌ام ممنون میشم. از اینکه خیلی از خاطرات بچگی و نوجوونی‌ام رو به خاطر نمیارم و فراموش کردم. چون فقط کافیه که یکی از اون خاطره‌های خاکستری توی ذهنم پخش بشه تا احساساتم برانگیخته بشن و اشک‌هام جاری.


بگذریم. میخواستم بگم این هفته، یکی از تایمای کلاس آمارم رو پیچوندم و رفتم جلسه‌ی ادبیات معاصر با استاد ادبیات محبوبم:))) تک تک لحظاتی که با اشتیاق تمام به حرف‌ها و سخنوری‌های شیرین استادم گوش می‌دادم، انگار بهم سِرم اشتیاق برای زندگی وصل کرده بودن. برخلاف ترم پیش، با وجود دلتنگی زیادم برای دیدن و شنیدن صدای استادم داشتم، خیلی آروم بودم و اجازه دادم قرار گرفتن توی محیط دلخواهم، آروم‌ترم کنه.

موضوع نشست هم نیما یوشیج پدر شعر نو بود. از اینکه تونستم خیلی خوب (در حدی که بنظرم کافیه) بشناسمش و چندتا از شعرهای زیباش رو بشنوم خوشحالم. این هفته هم اگه برای فهمیدن نمره میانترمم‌ منتظر نبودم، قطعا برای غیبت کردن درنگ نمی‌کردم. اما دوست دارم بدونم حاصل تلاشم تو روزهای پرفشارم چطور شده:)

میدونین چیه... من علاقه‌ی زیادی به شعر خوندن دارم اما مشکلم اینه که معنیش رو نمیفهمم و نیاز دارم یه نفر برام معنی کنه و حتی بخونه! اینطوری لذتش برام تکمیل می‌شه. منتها وقتی میخونم و ابهام واسم ایجاد میشه اعصابم خورد میشه:] در نتیجه خیلی کتاب شعر نخوندم.

دیروز بود که دوباره بعد دوماه رفتم باشگاه. آغوش گرم و ناگهانی استادم واقعا هیجان‌زدم کرد و اشتیاقم رو برای با جون و دل انجام دادن حرکات بیشتر کرد. با اینکه امروز بخاطر کوفتگی بدنم به زور نشستم و بلند شدم اما دردش عجیب شیرینه!

بعد مدت‌ها دوباره دارم فیکشن میخونم و چقدر لذت‌بخشه خوندن. نه به اندازه‌ی اولین‌بار اما هنوزم از بهترین سرگرمی‌هاییه که دارم.

چند دقیقه پیش داشتم از پست‌های ریرا میخوندم و نوشته‌هاش واقعا خوشحالم کرد. از اینکه ویرگول و ویرگولی‌ها هستن. از اینکه هر چقدر توی پلتفرم‌های دیگه آدم‌ها تظاهر میکنن و پر از نقابن، اینجا بیشتر آدم‌ها واقعی و حقیقی مینویسن و خودشونن.

از نسلم راضیم چون بی‌تی‌اس توی این دوره‌ان اما در باقی موارد حرفاش واقعا موافقم:)
از نسلم راضیم چون بی‌تی‌اس توی این دوره‌ان اما در باقی موارد حرفاش واقعا موافقم:)


اولین روز آزادیم(از اون کار مزخرف که خیلی خرذوق بودم)، با یکی از دوستام که سولمیتمه و یه مدل دیگه‌ای همو می‌فهمیم گذشت. اول رفتیم کلاس رفتار سازمانی من، بعدشم یکم توی دانشگاه چرخیدیم و گپ زدیم. اونم که مثل من عاشق روانشناسیه، عاشق کلاس شد و از بالا رفتن انرژیش معلوم بود که خوشش اومده. منم که حس آزادی زیاد داشتم و مامانم بهم میگفت هیچکس رو ندیدم که بعد بیکاریش خوشحال بشه😂

عکس یهویی**
عکس یهویی**


امروز داشتم به این فکر میکردم که با پلی لیست جدیدم دوست دارم ازدواج کنم😂 انقدر که آهنگ‌های خفن سیو کردم. کیپاپ، راک، پاپ و اکثرشون هم با ریتم و بیت‌های خفن.

هنوزم کلی کار نکرده و درسای نخونده دارم اما خدا کریمه🙂‍↕️✨️ درواقع این ترم نسبت به پارسال خیلی شل کردم و یه جورایی مدل و شرایط درس خوندنم تغییر کرده. خیلی خودمو در بند و اجبارش نمی‌بینم. الان بیشترین تمرکزم روی خوش گذروندن و لذت بردن از زندگیمه:)





رفتار سازمانیشعر نوپلی لیستپیشنهادیای ویرگول برای هشتگهمچین بدم نیستن
پس از هر سقوط، پروازِ نفسگیری در راه است... P.A
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید