ویرگول
ورودثبت نام
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد
نوشته های یک سفالگر طبیعتگرد
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

منِ جدید …

می گفت : «از شروع دوباره نترس،این دفعه از صفر شروع نمی کنی؛از تجربه هات شروع میکنی….»

بعد از چند سال سخت که گذروندم و فکر می کنم همه مون گذروندیم دارم به شخصیت جدیدی که ساخته شده از من نگاه می کنم . شخصیتی که کم کم دارم بهش عادت می کنم و دیگه برام عجیب نیست. چند روزه برمی گردم به گذشته و تصمیمها و انتخابهام رو مرور می کنم . به خودم میگم اگر دوباره برگردم به اون نقطه آیا همون تصمیم رو می گیرم ؟! قطعا نه! این نشون میده که آگاهی‌م بالا رفته و رشد کردم.

تصمیمهایی که در روابطم گرفتم و فرصتهایی که برای رابطه ها گذاشتم و لذتها و آسیبهایی که دیدم رو خیلی مرور می کنم. جالبه که طی این چند سال تقریبا همه رفقایی که روزی در شرایط سختم با بی معرفتی رهام کردند، برگشتند و خب من دیگه برنگشتم :)

چون بنظرم آنچه باید به اونها می دادم رو دادم مگر اینکه حس کنم اون فرد مشتاقِ اون رابطه هست و از طرفی حاضره برای رابطه وقت بگذاره و هزینه کنه و از همه مهمتر تغییر کنه .

هوش هیجانیم در این مدت بشدت بالاتر رفته و تغییر مهمی که داشتم اینه که برخلاف گذشته فقط از دلسوزی و شفقت با دیگران رفتار نمیکنم بلکه اول خودم و حریم شخصی و روحیم رو در نظر می گیرم و می بینم که مراوده م با طرف برای روح و زندگی خودم مشکل ساز نباشه. در واقع خود مراقبتی رو یاد گرفتم و بلد شدم.

در رابطه ها نشانه ها رو جدی می گیرم . مثلا کسی که میاد پیشنهاد میده و بعد که جواب رد شنید سریع از سر ناراحتی و برای حرص دراوردن و تلافی میره سمت روابط دیگه مشخصه که چقدر مضره پس همین نشانه رو جدی می گیرم و اصلا بهش فکر هم‌نمی کنم .

یا فردی که به جای رفتارهای سالم عشق ورزی در دوستی مدام میخواد حسادتت رو تحریک کنه و تو رو جلب کنه یا کسی که با بی محلی و غرور کاذب میخواد تو رو جذب کنه اینها رو همون اول باهاشون خداحافظی می کنم :) قبلا با طرف گفتگو می کردم و بهش می گفتم مثلا شما این مشکل رو داری تا شاید خودشو اصلاح کنه ؛ اما الان دیگه به کسی که ازم نقد نخواد نقد هم نمیکنم . چسبیدم به خودم و برای ساختن خودم وقت کم هم دارم .

مهمتر از اینها همه شکستهایی که تجربه کردم بهم نشون دادن که چیو نمیخوام . پس الان می دونم چه چیزهایی برام آزاردهنده س و اولویتهام چیه؟! خب همینم برای ساختن یک زندگی سعادتمند کم نیست. اینکه با دانش فعلی که حاصل تجربه هاست بری سمت انتخابهایی که برات آرامش به همراه میارن واقعا خوب و مفیده…

هنوز کاملا روحم از گذشته آزاد نیست هنوز در وقتهای آزادم به گذشته فکر میکنم و نکاتی که برداشت میکنم رو می نویسم و تحلیل می کنم و به نظرم کمکم می کنه از نقش قربانی فاصله بگیرم و مسئولیت زندگی و همه اشتباهاتم رو بپذیرم و بر مبنای تجربه هام شخصیت جدیدم رو تکمیل کنم . و نکته مهم اینکه حواسم هست که شکستهام منو از تجربه های نو نترسونن و عامل بازدارنده نباشن و اینطور نباشه که از ترس آسیب ندیدن ، از تجربه کردن خودمو منع کنم .

همه این تغییرات ، حاصل تجربه هاست . تجربه هایی که دردها پشتش کشیدم و حاصلش شده منِ امروزم که دختری قوی تر ، با اعتماد به نفس بیشتر، با قدرت نه گفتن بیشتر و قطعا نسخه ای بهتر از گذشته خودش خواهد بود.

اعتماد نفسعشق ورزیتجربهخودسازیخودشناسی
من دهه شصتیم؛ لیسانسم مهندسی کامپیوتره ،۵ سال فریلنسر بودم و ۱۰ سال کارمند و ۵ساله که سفالگرم. اینجا میخوام راحت و بی نقاب بنویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید