کتاب خودباوری در خلاقیت، درجستجوی خلاقیت گمشده
نویسندگان: تام و دیوید کلی
مترجمان: مهدی کیامهر و مرتضی خضریپور
انتشارات آریانا قلم
تلاش کنید در دنیا اثری بگذارید. استیو جابز
این کتاب مطالب، نکات و تمرینات بسیار جالب و ارزشمندی درباره خلاقیت و خودباوری در خلاقیت ارائه میکند که پیشنهاد میکنم حتما سری به آن بزنید.به طور خلاصه و کلی نویسندگان تاکید دارند که خلاقیت یک مقوله ذاتی نیست و همه ما ظرفیت بالایی در خلاقیت داریم که فقط کافیست آن را باور کنیم، از محدوده امن خود بیرون بیاییم، از شکست نترسیم (البته که شکست جزئی از فرایند است و اگر به یادگیری منجر شود دیگر شکست نیست)، به ترسهای خود غلبه کنیم و عملگرا باشیم حتی با برداشتن گامهای کوچک.در این راستا تام و دیوید با ارائه مثالهای مختلف و شکافتن موضوع، نگاه ما به خلاقیت را شفاف میکنند و راهکارهایی ارائه میکنند که بسیار کمک کننده و راهگشاست.
در اینجا قصد داریم به مطالب و موضوعات مطرحشده در کتاب خودباوری در خلاقیت از نگاهی دیگر بپردازیم؛ نگاهی که بر طراحی محصول متمرکز است. میخواهیم ببینیم چه درسها و نکاتی میتوان از این کتاب فراگرفت و آنها را بهطور عملی وارد فرایند طراحی محصول کرد.
نویسندگان از رویکرد تفکر طراحی، که شامل یک چرخه چهار مرحلهایِ رفت و برگشتی و تکرار پذیر یعنی الهام، ترکیب، ایده پردازی و آزمایش و پیاده سازی ست، و بینش انسان محور به عنوان راهی برای خلاقیت و حل چالشها یاد میکنند و بیان میکنند که فرصتهای جدید نوآوری، هنگامی آشکار میشود که شما فرایند نوآوری را با احساس همدردی نسبت به مخاطبان خود، که یکی از اصول بنیادین طراحی انسان محور هست، شروع کنید.در اینجا بیان میشود که در هر پروژه نوآوری همواره سه عامل وجود دارد که باید بین آنها توازن برقرار شود: امکانپذیری، ارزشمندی اقتصادی و عوامل انسانی.
توجه به انسان در مرکز رویکرد ما به نوآوری قراردارد. منظور از همدردی در فضای نوآوری و خلاقیت حس تجربهای از دید دیگران است.همدردی عمیق، مشاهدات ما را منبعی قدرتمند برای بینش و الهام ساخته است.هدف ما این است که بفهمیم مردم به چه دلیلی کارهایشان را انجام میدهند و از این راه بفهمیم که ممکن است در آینده چه کاری انجام دهند.این اتفاق زمانی میافتد که به میدان عمل میروید و مردم را در حالی که با محصول و خدمت شما سر و کار دارند مشاهده میکنید.این کار را مطالعه طراحی یا Design Research مینامیم.رسيدن به اين همدردى زمانبر است و اراده مىخواهد اما برای ايجاد بينش جديد، هيچ چيز مثل مشاهده افرادى كه بـراى آنها طراحى میکنيد نيست. زمانی که شروع به همدردى با مشـتريانتان میكنيد، خودپسندى مرسوم طراحى از شما دور میشود. يافتن آنچه مردم واقعا نياز دارند سرمنشا اكثر نوآورىهاى تأثيرگذار است. به عبارت ديگـر، همدردى دروازهاى به سوى بينشهاى بهتر و شگفتانگیز است كه میتواند ايده و رويكرد شما را از ديگران متمايز كند.
همدردی یعنی به چالش کشیدن پیشفرضهای خود و کنار گذاشتن آنچه احساس میکنید درست است برای آموختن آنچه که واقعا درست است و مردم نسبت به آن ناآگاهند.همانگونه كه نويسنده آمريكايى Mark Twain يک قرن بيش گفته است:
" آنچه نمیدانيد، شما را به مشكل نمىاندازد، بلكه آنچه كه مطمئنید میدانید، اما درواقع اينگونه نيست دردسر درست میکند."
خود را با آنچه كه به طور قطعى درباره خود، مشـتريانتان، كاسبیتان و یا دنیایتان میدانید فریب ندهید. به دنبال فرصتهـاى جديدى برای مشاهده و بازنگرى در ديدگاه خود نسبت به دنيا باشيد.
تصورغلط درباره همدردى اين است كه بايد به مشتريان مراجعه کنید، ازآنها بپرسيد چه میخواهند و دقيقا همان را به آنها تحويل دهید. این راهبرد معمولا خوب كار نمیكند، مردم معمولا تا آن اندازه خودآگاهى و يا دامنه لغات ندارند كه بتوانند نيازهايشان را بازگو كنند و البته معمولا هم به دنبال گزينههايى كه وجود ندارند نمیروند.
همدردى بيشتر درباره درک نياز پنهانى مردم است، حتى اگر نتوانند آن را بازگو كند. با مشاهده مردم و رفتارهايشان چيزهايى خواهيد آموخت كه اگر فقط از آنها سوالهايى معمولى پرسيده بوديد متوجه نمیشديد.
درادامه تعدادى از ابزارهاى طراحى انسان محور را میتوانيد ملاحظه كنيد:
تام و دیوید بعد از بیان اهمیت همدلی به بیان اهمیت آزمایش و چرخه تکرار و رفت و برگشت میپردازند.
بهترین راه پیشرفت به سوی هدف چیست؟ پاسخ در ساختن نمونه اولیه یا همان مدل کاری اولیه است که ابزاری مهم برای افرادی است که از تفکر طراحی استفاده میکنند.دلیل ساخت نمونه اولیه کسب تجربه است. خلق کردن شما را وامیدارد سوال کنید و انتخابهایی انجام دهید. همچنین چیزی در دست خواهید داشت که بتوانید به دیگران نشان دهید و درباره آن صحبت کنید.
بعضی شکستها اجتنابناپذیرند. بنابراین باید بیوقفه به دنبال راههای هوشمندانه جدید خلق آزمایشهای کم هزینه باشید. بهترین نوع شکستها، سریع، ارزان و زودهنگام هستند که برایتان زمان و منابع بسیاری باقی میگذارند تا از آزمایشها بیاموزید و روی ایدهها دوباره کار کنید. نمونه سازی، هنر نیاز دارد به خصوص در این مورد که که تصمیم بگیرید چه چیزی باید ساخت و اینکه نمونه چقدر ابتدایی باشد. به نمونه اولیه، محصول ممکن حداقلی یا MVP میگوید که نمایانگر حداقل تلاش لازم برای اجرای آزمایش و گرفتن بازخورد از آن است.
خلاقیت نیازمند طی کردن چرخه تعداد زیادی ایده است. هر چه روی نمونه اولیه خود بیشتر سرمایهگذاری کنید و هرچه آن نمونه به نسخه نهایی نزدیکتر باشد کنار گذاشتن مفهوم محصولی که جواب نمیدهد سختتر میشود. به علاوه ساختن نمونه اولیههای سریع و ارزان به شما امکان میدهد ایده های متعددی را هم زمان اجرا کنید بنابراین به جای تعهد بالا به یک گزینه بر اساس احساس درونیتان یا (خواسته رئیس)، میتوانید ایدههای مختلفی را توسعه دهید و آزمایش کنید و زمانیکه جهتی را انتخاب میکنید اطلاعات بیشتری برای تصمیمگیری خواهید داشت و شانس بیشتری برای موفقیت به دست میآورید.
نکته دیگر این است که به جای منتظر ماندن برای چرخه توسعه محصول، عرضه آن راهی برای آزمایش و به دست آوردن بینشهای اصلاحی است که بتوانید محصولتان را حین توسعه بهبود بدهید.
مفهوم دیگری که نویسندگان به آن اشاره میکنند، طراحی برای شعف مشتری یا Design For Delight است.
با فراتر رفتن از انتظارات کاربران در ارائه خدمات آسان و سودمند، حسی مثبت در آنها ایجاد میشود و در نتیجه بیشتر از محصول استفاده میکنند و با دیگران درباره تجربه خود صحبت میکنند.برخی از اصول آن عبارتند از:
در جمعبندی، کتاب خودباوری در خلاقیت از دیدگاه طراحی محصول، نه تنها اصول تفکر طراحی و همدلی و همدردی را برجسته میکند بلکه ابزارهای کاربردی برای مشاهده و درک کاربران و ایجاد محصولاتی متناسب با نیازهای آنها فراهم میآورد. با بهکارگیری این اصول، ما میتوانیم به شکلی خلاقانه، چالشها را حل کنیم و محصولاتی بسازیم که واقعا با کاربران ارتباط برقرار کرده و تجربههای ارزشمندی برایشان رقم بزنند.همچنین به اهمیت چرخه آزمون، نمونهسازی و بازبینی میپردازد و از آن به عنوان راهی برای یادگیری سریعتر و پیشرفت پیوسته یاد میکند.
در نهایت، این رویکرد انسانمحور و تمایل به طراحی برای شعف است که میتواند ما را بهعنوان طراح محصول از دیگران متمایز کند و اثر مثبتی بر دنیای پیرامونمان بگذارد.