جُرجی·۶ سال پیشابرهای خردسالیهمه چی از زمانی شروع شد که "ش" بعد از پنج سال و سه ماه ولم کرد. اونم چجوری... سرم شیره خوشگلی مالید اولش و با یه غمنامه خانوادگی ازم خواست از هم فاصله بگیریم. ظاهرا برادرهاش و خانواده ش فشار شدیدی آورده بودن و میگفت دیگه از زندگی سیر شده. گفتم باشه اشکالی نداره، ازدواج میخوای بکنی؟ گفت نه عمرا. سعی کردم درکش کنم.گفتم باشه بذار حالش خوب بشه چند وقت دیگه میرم س...