امروز بیستمین روز از اردیبهشت هزار و چهارصد و سه!
بعد از مدت ها خواستم پست بگیرم برای پیج اصلیم بعد از تلاش های زیاد و ویدئو های مختلفی که از خودم گرفتم ، ناامیدانه نشستم یک گوشه و شروع کردم به سرکشیدن چایی ( اصطلاحِ همیشگی من ) و تنها چیزی که داشت عذابم میداد
ناامیدی از خودم و حس بدی که به چهرم داشتم بود ....
یک ویدئو گرفتن تونست تموم انگیزمو برای ادامه دادن از بین ببره و این موضوع چقدر ناراحت کننده و مسخره است!
نمیدونم چرا از خودم اینقدر زیاد توقع دارم و چرا اینقدر سعی میکنم کاری کنم که حالِ خودمو بد کنم
حس میکنم مغزم داره فرمان میده برای پیدا کردن دلیلی برای سرکوب خودم .
این حس تخریب خودم از کجا سرچشمه میگیره؟ چرا اینقدر بشدت برای گرفتن تایید بقیه دارم خودم رو عذاب میدم؟...
کمال طلبی ؟ عدم اعتماد به نفس؟ عزت نفس؟ از اینهمه نالیدن خسته شدم .
تا دیروز فکر میکردم سگ سیاه افسردگی خیلی نزدیکه به من
اما امروز مطمئنم یک گوشه از درون من مشغولِ زندگی کردنه!