Rain Man
Rain Man
خواندن ۶ دقیقه·۴ سال پیش

عشق : ع ش ق ، علاقه شدید قلبی

اگر دارویی بود که بدون هیچ عوارضی باعث میشد شاد زندگی کنید ، آیا استفاده میکردید؟
حدودا هفت ساله بودم ، در خانه یکی از اقوام بازی میکردیم ، دم دم های غروب بود. خونه ی با صفایی بود از اون خونه های قدیمی دو طبقه ، جنوبی و یک حیاط که آب پاشی شده بود برای مراسم. از هم آغوشی آب و خاک ، عطر عجیبی در فضا پر شده بود . باغچه و درخت ها هم باعث خنک تر شدن این هوا شده بودن
که یک هو از کنارم رد شد
یک لباس عروس سفید پوشیده بود ، مو های زیبای خرمایی و لبخندی که همیشه روی صورتش بود ، همه چیز خوب بود تا زمانی که برق چشمانش را دیدم
در همین لحظه من که دهانم باز مانده بود نمیدونم چطور شد که نتونستم جولوی پام رو ببینم و با صورت پخش زمین شدم
این اولین تجربه من از عشق بود و دردش را همان لحظه کشیدم.
(نگارنده با وجود این که میخواهد از زاویه ای دیگر به این موضوع نگاه کند ، خود یک انسان است و بارها در این سیکل گرفتار شده . چه کنم که از گفتنشان عاجزم و این سینه مخزن الاسرار است)
از کتاب علوم دبستان شروع میکنم ،انسان و دیگر موجودات به دنبال دو چیز اند
بقا و تولید مثل
پس وقتی خطر تهدیدمان نکند و شکممان سیر باشد باید سریع ژن های خود را به نسل بعدی منتقل کنیم.
برای این کار مهم باید مکانیسمی طی فرگشت به وجود میآمد که این میل را به شدت در ما روشن سازد
در واقع با تغییر هورمون ها در بدن رفتار موجود به کلی عوض میشه ، این رو دست کم نگیرید ، این غدد و هورمون ها، همان هایی هستند که پسر و دختری که در بچگی از هم غیر قابل تشخیص اند را جدا میسازند هم از لحاظ بدنی و هم اخلاقی . برای خود من این همه تغییرات بین دوجنس ، فقط با این هرمون ها غیر قابل باور است.
پس با کمی تغییر هورمون و بیوشیمی بدن در دوران جفت گیری میتوان به تغییرات زیادی رسید.
اگر در بهار به باغ وحش بروید یا این که ترم اولی های دانشگاه رو ببینید ، این موضوع را به راحتی درک خواهید کرد.
در واقع چند همسری و خیانت را هم میتوان از همین منظر دید
گونه ماده به دنبال قوی ترین نر ها و زیبا ترین( و پولدار) برای حفاظت از فرزندان آینده اش است
و گونه نر هم همینطور
اما در موجود نر ، این ویژگی وجود دارد که میتواند با چند هزار ماده رابطه داشته باشد (البته در تئوری و در طول عمر خود ) اما گونه ماده نهایتا میتواند به تعداد انگشتان دست بچه دار شود و از این تعداد شاید عده ای هم طعمه مرگ شوند پس باید فکر آینده و نگه داری آنها را هم بکند
پس دفعه بعد که دیدید دو گوزن نر دارند همدیگر رو تکه پاره میکنند و گوزن ماده با آرامش غذایش را میخورد ، تعجب نکنید.
با این دیدگاه حتی میتوان معیار های زیبایی رو هم تحلیل کرد
مثلا در مردان معیار های زیر رو داریم
قد بلند ، نسبت شانه به لگن (چهار نشونه و هفتی شکل بودن)، متقارن بودن بدن و چهره ،پوست صاف ، عضلات ورزیده
تقریبا تمام این موارد را میتوان به داشتن ژن های قوی و نبود بیماری در طرف مقابل نسبت داد
اما در گونه ماده
پوست شفاف ، تقارن چهره و بدن ، چشمان براق و درشت ، لب های برجسته و قرمز ، نسبت لگن به دور کمر
که باز هم ، همه اینها نشان از سلامتی و آمادگی بیشتر طرف برای بچه دار شدن است
پس دفعه بعد اگر دیدید خانمی لنز چشم میگذارد و ریمل و خط چشم میزند یا لب هایش را ژل تزریق میکند و رژ لب میزند
و یا این که مانتویی انتخاب میکند که یه نوار باریک رنگ دیگر در دور کمر دارد و آن را سفت میکند تا به دیگران زیبائی بیشتر خود را نشان دهد
تعجب نکنید
در واقع عشق و ازدواج شاید در بعضی موارد یک پارادوکس حساب شود چون ، عشق شور حرارتی است برای تولید مثل در دوره ای کوتاه
بسیاری از روانشناسان این را میگویند که شور و حرارت بعد از شیش ماه تا یک سال بعد از ازدواج از بین میرود و شما به حالت اول باز می گردید
البته در دنیای حیوانات تک همسری هم مشاهده میشود و یا این که حیوان پس از مرگ جفت خود، دوباره هم جفتی نمی‌گیرد
شاید این گونه ها از لحاض عاطفی روابط پیچیده تری را داشته باشند و یا نیاز به همکاری گروهی در بینشان بیشتر باشد که این موارد بسیار جالب توجه اند.
شاید دلیلی که مشاوران ازدواج میگویند قبل از ازدواج با عقل تصمیم بگیرید همین باشد
جذابیت اولیه برای طرفین لازم است ولی کافی نیست در واقع آنها باید بعد از یک سالی که از شور و حرارت افتادند بتوانند با هم خوب کنار بیایند
و شاید عشق واقعی هم در اصل، همین باشد
چه بسیار سالمندانی ، چنان از نظر روحی به هم وابسته اند که بعد از مرگ همسرشان ، خودشان هم چند روز بعد میمیرند
اما دیدگاه دیگری هم در ادبیات و در بین هنرمندان داریم ، هر چند که خود هنرمند ممکن است چندین بار ازدواج کرده باشد یا روابط زیادی داشته (از نظر من این مورد تقریبا بین آنها عادی هم شده)
در ادبیات ، که بسیار از عشق آسمانی و شراب الهی سخن گفته شده.

عشق یعنی نبودن و ندیدن خود درمقابل معشوق و خواستن همه چیز برای او و نه خواستن او برای خود
چنان که در حکایتی آمده : عاشق که به در خانه معشوق میرفت و هربار از پشت در میشنوید کیستی؟

و جواب میداد: من.

در باز نمی شد
ولی بعد از چندین و چند تلاش نافرجام آخر در جواب کیستی گفت تو
و در باز شد
که البته باز هم اینگونه حرکات رو در دنیای موجودات زنده هم میبینیم مثلا مورچه ها و زنبور ها که خود را فدای کلونی میکنند یا انسان ها که برای حفظ آرمان ها و خانواده ، خود را فدا میکنند

حالا چه باید کرد ؟
با همه این تفاسیر و با وجود این که ما نمیخواهیم عشق اساطیری داشته باشیم و این که میدانیم خود هنرمندان وضعشان از همه بدتر است و از این روابط شاید حتی در جهت تولید هنرشان هم استفاده کنند
پس ما میخواهیم یک رابطه سالم را تجربه کنیم
باید چه کنیم؟
اول

این که علم به عدم توانایی در کنترل خود یا دانستن مکانیسم اثر آن، میتواند موثر باشد
دوم

داشتن برنامه روتین زندگی (مثلا ورزش در نوجوانان خیلی مهم است)
سوم

گذراندن دوره های مهارت های ارتباطی
چهارم

قرار دادن خود در محیط های مناسب و افراد بهتر تا اگر رابطه ای هم رخ داد منجر به فاجعه نشود
این مورد در نوجوانان بیشتر به کار می آید ، چون از لحاظ عقلی نه بچه اند نه آدم بزرگ و نه تجربه کافی را دارند و در اوج قدرت جنسی اند ، پس حتی اگر دچار عشق نامتعارف هم شدند باید دارو درمانی شوند
پنجم

تعلیم باور های درست جنسی به خود و بچه ها و اطرافیان
مثلا در مورد مناسب نبودن فیلم های هرزه نگاری تحقیقاتی شده که جالب توجه است
و یا باور نادرستی که خود ارضایی برای بدن خطرناک است (البته در حالت اعتیادی و زیاده از حد باعث صدمه پوستی به عضو تناسلی و بی حالی و سستی بدن میشود)
ششم

چه بسیار هنر مندان که در این مورد شعر سروده اند و آهنگ خوانده اند و فیلم ساخته یا رمان نوشته اند
یا نقاشی و مجسمه سازی کرده اند
که شاید هیچ کدامشان در وقت غرق شدن به کارتان نیایند اما با دید باز تر میتوان از بعضی آثار هنری مثلا رمان یا فیلم درس گرفت
این دید باز به شما کمک میکند که تصمیمات بهتری بگیرید و روابط سالم تری داشته باشید

سخن آخر
درد بزرگ را میتوان به کار بزرگ تبدبل کرد

توصیه میکنم لینک زیر را بخوانید

از «عشق ویرانگر» تا«عشق سازنده»

عشقزندگیمدیریتارتباطدرد
بدون رفرنس و هر چیزی که به ذهنم میاد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید