من اکثر زندگیم دیر عصبانی شدم. نه اینکه کم حرص خورده باشم ها ! ولی اینکه یه آدم منو عصبانی کنه و برنجونه عموما خیلی سریع اتفاق نمیفته. من کلا تو روابطم خیلی سازش رو در پیش گرفتم. نه اینکه بخوام خردمندانه یا فداکارانه رفتار کنم ها. صرفا برای من تنش همیشه تحملش سخت تر از سازش بوده.
به عنوان آدمی که دیر عصبانی میشم و همچنین به عنوان آدمی که وقتی عصبانی میشه توی این مهارت داره که هر چی به ذهنش اومد نگه و فقط حرف هایی رو بزنه که به نفع اون شرایطن ، من یه مشکل اساسی دارم:
خشم هایی دارم که ممکنه هیچ وقت تموم نشن.
روش خیلی کار کردم و البته ویژگی ایه که خیلی ها توی ابعاد بزرگ و کوچیک باهاش درگیرن.
امروز میخوایم راجع به این قضیه صحبت کنیم. چه شما خودتون جزو آدم هایی هستین که معمولا خشمتون دنباله داره، چه با کسی توی رابطه یا ارتباط دوستانه هستین که این مدلیه ، این متن برای شماست .
بیاین با یه مثال شروع کنیم. فکر کنین که شما سر یه موضوعی فلانی (یه آدم نزدیک بهتون) رو خیلی ناراحت کردین. بعدا این موضوع با فلانی مطرح میشه و راجع بهش حرف میزنین و شما از فلانی معذرت خواهی میکنین. بحث تموم میشه و شما دارین خوش و خرم به زندگیتون ادامه میدین. یه روز میبینین که : عه؟ فلانی چرا ناراحته؟
-فلانی چرا ناراحتی؟
-یادته فلان بار تو اینو گفتی بعد معذرتخواهی کردی؟ تو بعد معذرتخواهیت فلان چیز رو گفتی انگار که حس من برات مهم نیست.
متوجه شدین؟ بحثه به ظاهر تموم شده بوده اما در واقع نه.
شوکه کننده ست نه ؟ خیلی رو اعصابه نه؟ فرسایشی کننده ترینه… شاید یه عده با خودشون بگن: برو بابا ! دیوونه ای با این در ارتباط باشی؟ قطع ارتباط کن بره بابا !
عزیز من ! آدمی ست و عشق! ما با عشقی که داریم به دور و بری هامون، خیلی کارها رو نمیدونیم بکنیم. پس این متن مسلما در مورد «ولش کن بابا» نیست.
کلا این رو بدونین که هر چقدر ما در حین یه بحث سرکوب بیشتری بکنیم و بیشتر کوتاه بیایم (کوتاه اومدن ها! منظورم قانع شدن نیست) برای اینکه اون بحث یا دعوا زودتر تموم شه، پتانسیل بیشتری داریم برای اینکه اون خشم رو توی خودمون نگه داریم.
وقتی اون خشم رو تو خودمون نگه میداریم ، میتونه روزها یا حتی ماه ها همراه ما باشه. از همه ش بدتر اینکه یک جایی یک جوری بروز پیدا میکنه که ما دوستش نداریم. دوستش نداریم چون ما رو غیر منطقی جلوه میده. در صورتی که اگه همون ۳ ماه پیش وسط دعوا میگفتیمش عقلانی به نظر میومد.
بله. خشم معمولاً در روابط نزدیک و صمیمی بیشتر بروز پیدا میکنه. آدم ها تو روابط نزدیک آسیبپذیرترن. یه نظریه داریم به اسم Attachment (دلبستگی)که میگه روابط نزدیک میتونن محرکهای احساسی قوی باشن و خشم به دلیل انتظارات بالا و اهمیت عاطفی این روابط، ممکنه موندگاری بیشتری داشته باشه.
چیزی که من از تجربه های شخصیم یاد گرفتم اینه : اینکه ما بدونیم اگه این خشم ما ماه هاست مونده، ما توی بقیه ی روابطمون هم چنین رفتاری بروز میدیم. یعنی شاید موضوع اونقدری که ما فکر میکنیم در مورد فلانی نیست. در مورد ماست. این خودش اون شدت و اون آب و تاب رو کم میکنه.
خیلی وقت ها موضوع های تو ذهن ما ممکنه با چند تا جمله ی صادقانه برطرف بشن. یه وقتایی واقعا تنش بهتر از سازشه!
یه چیزی رو هم دوستانه بهتون میگم:
تغییرهای اساسی ممکنه ماه ها طول بکشه و پیشرفت بدون زمان غیر ممکنه ولی اینو بدونین که ابراز خشم زیاد و تموم نشدنی خیلی ها رو فراری میده.
آیا تو همه ی موارد همینه؟ یا شما یه رفتار خاصی رو بروز میدین که اینجوری میشه؟ مثلا بهش ناخواسته حس بی ارزش بودن احساساتش و یا احساس نادیده گرفته شدن؟
قهرمان بازی اگرچه خیلی رومانتیکه ولی خیلی وقت ها به ضررمون تموم میشه. اگه قرار باشه همه ش تو رابطه تون حس گناهکار و متهم رو داشته باشین آسیب میبینین.
اینجوری از عمق شکاف های بعدی کم میشه و البته شما هم دلایل خودتون رو میارین.
مراقب خودتون باشین ! و اگر موضوعی انتقادی پیشنهادی بود که نمیخواستین تو کامنت ها بگین بهم ایمیل بزنین. ایمیلم توی بیوی پروفایلم هست.