Ree
Ree
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

صمیمی

صمیمیت از راه انجام

انجام فعالیت مشترک و یا یک انجام ندادن مشترک

بدون وساطت کلام

انجام سکوت

تقسیم بار سکوت

ضرب لذتش

سکوت را زیستن

لحن سکوت

سکوتی از جنس تو

سکوتی حاصل بودن مشترک او و تو

این سازه پویای مشترک که در هر لحظه متولد می شود

و میمیرد

و در قاب عکس متوفیات جنس نوستالژی به خود میگیرد

سکوت های نزیسته بوی اجبار میدهند

اجبار برای شدن و نه بودن

پلاستیکی به نظر می‌رسند و در لمس از جنس ترسی فرّار هستند

جبر زیست نکردن سکوت و

زایشِ کلامی ناکافی، از جنس تلاش

در قالب ابدی عادت

و البته هنر زیستن این دو در کنار هم.

سکوتسخنصمیمیتجست و جواصالت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید