تست هوش هیجانی مجموعه ای از استعدادها و مهارت های افراد را میسنجد که بر توانایی شخص برای موفقیت در مقابله با فشارهای محیطی تاثیر دارد. هوش هیجانی در 40 سال اخیر به حوزه روانشناسی و مدیریت وارد شده است. تحولات صنعتی و سازمانی ، متخصصان روانشناسی را بر آن داشت تا در نظریه پردازیها و پژوهشهای خود دیدگاه تازهای را اتخاذ کنند. این نگرش پاسخی بود به عدم کارایی نظریههای قدیمی در عرصه روانشناسی. نظریههای قدیمی توانمندیهای عقلایی یا هوش آی کیو را ضامن موفقیت میدانستند. روند تغییر در نظریههای قدیمی، پس از ارائه نظریه هوش چندگانه گاردنر در سال 1983 به شدت سرعت گرفت. گاردنر بین ظرفیتهای عقلانی و هیجانی تمایز قائل شد. تست هوش گاردنر هم براساس نظریه اش 8 نوع از انواع هوش را می سنجد. در ادامه در سال 1990 پیتر سالوی از دانشگاه یل و جان مایر از دانشگاه همپشایر هوش هیجانی را به عنوان توانایی نظارت و نظم دهی به احساسات و هیجانات خود و دیگران و استفاده از احساسات برای هدایت فکر و عمل توصیف کردند. در سال 1995 رابرت اشتنبرگ مدلی از هوش موفقیت را پیشنهاد نمود. مدل او به معلمان کمک میکرد تا بر مهارتهایی تاکید کنند که در موفقیتهای اجتماعی دانشآموزان موثر است. مدل او شامل سه جنبه توانایی آفرینش ، توانایی تحلیل و توانایی عملی بود که برای کسب موفقیتهای اجتماعی و کاری و تحصیلی ضروری میباشند. پس از آن ریچارد بویاتزیس و فابیو سالا مدل مخصوص خود را از هوش هیجانی ارائه کردند. در نهایت هوش هیجانی طبق تعریف رون بار ان در سال 2000 ارائه شد. طبق نظریه اش تست هوش هیجانی بار ان را ارائه داد. در نظریه بار ان هوش هیجانی عبارتست از مجموعهای از دانشها و تواناییهای هیجانی و اجتماعی که قابلیت کلی ما را در پاسخ به نیازهای محیطی تحت تاثیر قرار میدهد. این مجموعه دانش و مهارتها در نظریه هوش بار ان شامل موارد زیر است:
در سال 2004 دکتر تراویس برادبری و جین گریوز تست هوش هیجانی برادبری و گریوز را معرفی کردند. این تست نمره هوش هیجانی به صورت کلی را نشان می دهد.