ویرگول
ورودثبت نام
رضا امین الرعایا
رضا امین الرعایا
خواندن ۱۱ دقیقه·۴ سال پیش

تکنیک مدیریت تفکر شش کلاه

تکنیک شش کلاه تفکر یکی از معروفترین تکنیک های حل مساله می باشد. تکنیک شش کلاه تفکر توسط ادوارد دوبونو ارائه شده است. دوبونو در سال 1933 در مالت متولد شد. او پزشکی خود را در مالت گرفت و دکترای روانشناسی و فلسفه را در آکسفورد کسب کرد. یکی از کتابهای مشهور ادوارد دبونو، کتاب شش کلاه تفکر نگاهی تازه به مدیریت اندیشه است. به عقیده دبونو ، سرچشمه تمام نیروهای انسان تفکر است و هیچگاه نمیتوانیم ادعا کنیم در این مهارت انسانی کامل شده ایم. او توانایی فکر کردن را یک مهارت می داند و معتقد است نباید این مهارت را که آموختنی است با هوش اشتباه گرفت. مطالب زیر اقتباس شده از کتاب شش کلاه تفکر دکتر دبونو به همراه توضیحاتی توسط رضا امین الرعایا هم بنیانگذار سایت تست و تایپ می باشد.

شش کلاه تفکر چیست؟

شش کلاه تفکر یک تکنیک مدیریتی است که برای درک بهتر از زوایای مختلف یک مساله و همراه کردن اعضای تیم در حل مساله و برقراری ارتباط موثر بین آنها کاربرد دارد. استفاده از این تکنیک به راه حل های خلاقانه منجر می گردد. به همین دلیل امروزه در بسیاری از سازمان ها این تکنیک را به کارکنان و مدیران آموزش می دهند تا آن ها بتوانند از این تکنیک برای حل مسائل استفاده نمایند.

فلسفه کلاه های تفکر و دلیل نام گذاری شش کلاه

از نظر دکتر دبونو تفکر عامل اصلی برتری انسان است و اغتشاش مشکل اصلی تفکر است. روش شش کلاه تفکر به متفکر اجازه می دهد تا درهر زمان یک کار را انجام دهد.

استفاده از کلاه و رنگ مشخص در تکنیک شش کلاه ، برای همسو کردن فیزیک و ذهن است.

پیامد استفاده صحیح از شش کلاه تفکر

روند تفکر با تمرکز بیشتری هدایت میشود.

به تفکر خلاق منجر میشود.

باعث ارتباط موثر می شود و امکان تصمیم گیری بهتر را فراهم می سازد.

موجب طبقه بندی ، اولویت بندی و تسهیل در تصمیم گیری میگردد.

کاربرد شش کلاه تفکر

حل مسائل پیچیده که نیاز به همراهی اعضای تیم و رویکرد خلاقانه دارد.

محدودیت های تکنیک شش کلاه

بکار گیری تکنیک شش کلاه هیچ محدودیتی ندارد. از این تکنیک میتوان در حل مسائل کسب و کار و مسائل خانوادگی و اجتماعی استفاده کرد. همچنین از نظر سنی هیچ محدودیت ندارد و پیشنهاد میشود حتی به عنوان یک مهارت فکری به کودکان و جوانان هم آموزش داده شود.

روش اجرای تکنیک شش کلاه

در این روش همه اعضای تیم هربار یکی از این کلاه ها را بر سر می گذارند. این کلاه ها به شش رنگ متفاوت اند و هر رنگی بیانگر نوعی تفکر است. در هر مرحله تمام اعضای تیم به همان روش آن مرحله، عمل میکنند.

توضیح: اگر با مدل رفتارشناسی دیسکآشنا باشید و یا حداقل از پروفایل رفتاری خود اطلاع داشته باشید ، میدانید که افراد دارای مدل های رفتاری گوناگونی هستند و به طبع آن دارای توانایی مختلف. برخی در ارزیابی و انتقاد و پیدا کردن نقاط ضعف توانایی بیشتری دارند و برخی در ارائه راه حل های خلاقانه و دیدن فرصت ها. لذا همراهی تمام تیم با هم در مراحل مختلف باعث سینرژی و ارتباط موثر میشود. به همین دلیل روش های دیگر در پیاده سازی پیشنهاد نمیشود.

در این روش که در هر مرحله همه اعضای تیم با ویژگیهای شخصیتی و رفتاری مختلف سعی میکنن به یک روش تفکر کنند، روش اجرا از تعداد نفرات تیم مستقل است. یعنی اگر 5 نفر باشید یا 10 نفر ،باز هم میتوانید تکنیک تفکر شش کلاه را پیاده کنید.

در ابتدا یکی از اعضای تیم کلاه آبی بر سر می گذارد . این شخص مدیریت فرآیند را به عهده میگیرد و شروع و پایان هر مرحله را اعلام میکند و مسئولیت جمع بندی را به عهده دارد. بعد از اینکه مساله مطرح شد و کلاه آبی انتخاب شد به ترتیب مراحل کلاه سفید، کلاه قرمز، کلاه سیاه، کلاه زرد و کلاه سبز انجام میشود. در پایان همه به کمک کلاه آبی می آیند و به کلاه آبی در جمع بندی راه حل و الویت بندی کمک میکنند. در ادامه توضیح داده خواهد شد که در چه مواردی اجرای مراحل تغییر میکند.

در اولین اجرای این تکنیک، معمولا اصلی ترین چالش همان اغتشاش فکری است. به طور مثال از اعضای تیم میخواهید که کلاه سفید یا سبز به سر بگذارند اما برخی در میانه این مرحله کلاه سیاه یا زرد دارند. این تکنیک همانطور که گفته شده بود برای جلوگیری از اغتشاش فکری است و در یک یا دو مورد تمرین تیم هماهنگی لازم را پیدا خواهند کرد.

انواع کلاه ها در تکنیک تفکر شش کلاه و ویژگی های تفکر در هر کلاه

کلاه سفید

نماد بی طرفی ، واقعیت ها، ارقام و اطلاعات است.

برخی از سوالات اصلی : چه اطلاعاتی داریم؟ به چه اطلاعاتی نیاز داریم؟ مثلا من نمودار رشد نقدینگی را دارم.

چالش این مرحله: خودداری از ارائه اطلاعات غیر مرتبط. مثلا اگر موضوع حقوق و دستمزد است، آمار تعداد بنگاه های اقتصادی یا نرخ رشد بیکاری مهم نیست. اطلاعات در مورد حقوق پایه و محاسبات سنوات و ... مورد توجه هستند.

کلاه قرمز

با عواطف، احساسات، حدس و گمان سر و کار دارد. بیانگر عواطف و احساسات است. نیازی به استدلال و قضاوت ندارد و فقط بیان احساسات در باره موضوع است.

برخی از سوالات اصلی : الآن نسبت به این موضوع چه احساسی دارم؟ مثلا من این محصول را دوست دارم.

چالش این مرحله: خودداری از قضاوت، توضیح و توجیه درباره احساسات. مثلا مهم نیست که چرا به کسی اعتماد ندارید یا از طرحی خوشت نمی آید. مهم اینست که به او اعتماد ندارید یا از این طرح خوشت نمی آید.

کلاه سیاه

نماد احتیاط، حقیقت و داوری است. شامل جنبه های منفی و دلایل ناممکن بودن کارهاست.

برخی از سوالات اصلی : آیا این ایده با واقعیت های موجود جور در می آید؟ آیا به نتیجه می رسد؟ مثلا مالیات را در محاسبات در نظر نگرفتید. این خدمت مشکل مجوز فعالیت دارد. پول کافی نداریم.

چالش این مرحله: خودداری از ارائه راه حل است. کلاه سیاه به دنبال حل مشکل نیست. فقط مشکلات و خطرات را به ما گوشزد میکند.

کلاه زرد

این کلاه در پی مزایا، منافع و پتانسیل ها است. خوش بین است و جنبه های امیدوارانه و مثبت را در بر میگیرد. کلاه زرد برعکس کلاه سیاه است با این تفاوت که قضاوت مثبت هم دارد. بدین معنا که به دنبال یافتن پایه و اساسی برای خوش بینی خود باشد.

برخی از سوالات اصلی : چرا فکر می کنیم توان انجام این کار را داریم؟ چرا آن را سودآور می دانیم؟ مثلا این طرح باعث اشتغال زیادی میشود. این تغییر در محصول باعث افزایش فروش میگردد.

چالش این مرحله: خودداری از وارد شدن به مرحله خلاقیت (کلاه سبز) و مرحله بیان احساسات (کلاه قرمز). ما نمی گوییم که احساس میکنم که سود آور است (کلاه قرمز) و باید گفت سود آور است زیراکه ...(قضاوت مثبت).

کلاه سبز

نماد خلاقیت، ابراز عقیده، ارائه پیشنهادات، ایده های نو و نیز یافتن راهکارهای عملی است. بعد از احساس مثبت (کلاه قرمز) و دیدن مشکلات (کلاه سیاه) وارزیابی و قضاوت مثبت (کلاه زرد) نوبت ارائه راه حل خلاقانه (کلاه سبز) است.

برخی از سوالات اصلی : چه می توان کرد؟ آیا ایده های دیگری هم هست؟ مثلا چطور مشکل تونل کندوان را حل کنیم؟ با ساخت یک تونل موازی و دوباند کردن تونل به جای تعریض کردن تونل قبلی.

چالش این مرحله: این مرحله نیاز به استفاده از تکنیک هایی دارد که مهارت خلاقیت تیم افزایش یابد. همچنین عدم توجه به سایر ایده ها که در حال حاضر ممکن است به اندازه کافی کارا نباشند.

کلاه آبی

نماد تفکر برای تفکر است. کلاه آبی نماد تنظیم و سازمان دهی روند تفکر است. کلاه آبی روند تفکر و عبور از یک کلاه به کلاه دیگر را مدیریت میکند و کارگردان این بازی است.

برخی از سوالات اصلی : چقدر زمان داریم؟ از موضوع دور شدیم؟ به طور مثال: ما وقت زیادی نداریم. الان از کلاه سیاه استفاده نکنید.

چالش این مرحله: توجه بیش از حد به فرآیند تا به دست آوردن نتیجه. تعادل بین به نتیجه رسیدن و رعایت فرآیند.

کلاه آبی در طول فرآیند به پیشرفت فرآیند کمک میکند و حتی ممکن است مراحل را برای رسیدن به نتایج جابجا یا تکرار کند که در مرحله بعد به آن اشاره میکنیم. اما در مرحله ای که همه کلاه آبی دارند هم ممکن است تیم به این نتیجه برسد پیشنهاد ها را دسته بندی کند و برای بررسی مجدد آنها به کلاه سفید یا زرد و یا سیاه برگردند و در این هنگام دوباره اعضا نقش هر کلاه را به عهده بگیرند.

اینکه از چه کلاهی شروع شود و ترتیب به چه صورتی باشد یا حتی نیاز باشد به یک کلاه برگردیم، به عهده کلاه آبی است. کلاه آبی کل جریان را زیر نظر دارد و دستاورد ها را در نظر میگیرد. میتواند در هر مرحله یا هر زمانی بحث ها را متوقف کند و از تیم بخواهد کلاه آبی بگذارند و اطلاعات را جمع بندی کنند.

آیا ترتیب کلاه های تفکر مهم است؟

جواب این سوال بستگی دارد است. بیشترین بحث در مورد تقدم کلاه زرد به کلاه سیاه بوده است. استفاده از کلاه سیاه قبل از کلاه زرد باعث میگردد ایده هایی که بدرد نخور هستند خیلی سریع حذف شوند یا اصلا مطرح نشوند و سرعت رسیدگی بالا رود. اما از طرفی روبرو شدن از جنبه منفی باعث میشود ذهن به نکات منفی تمایل پیدا کند و شیمی مغز به حالت ترس و امنیت تنظیم میشود. بنابراین در هنگام مواجهه با چالش های نو بهتر است ابتدا از کلاه زرد و سپس کلاه سیاه استفاده کنیم.

اگر وجه احساسی موضوع تفکر قوی باشد، استفاده از کلاه قرمز قبل از کلاه سفید توصیه میشود. در این حالت از همان ابتدا احساسات آشکار میشوند و اعضای تیم تا حد زیادی از آن ها رها میشوند.

اینکه از چه کلاهی شروع شود و ترتیب به چه صورتی باشد یا حتی نیاز باشد به یک کلاه برگردیم، به عهده کلاه آبی است. کلاه آبی کل جریان را زیر نظر دارد و دستاورد ها را در نظر میگیرد. میتواند در هر مرحله یا هر زمانی بحث ها را متوقف کند و از تیم بخواهد کلاه آبی بگذارند و اطلاعات را جمع بندی کنند.

توضیح: در نهایت فلسفه این تکنیک جلوگیری از اغتشاش در تفکر است و هدایت تفکر برای رسیدن به بهترین جواب ها است. این تکنیک از منظر رفتار شناسی هم تایید می شود. اگر در یک تیم که مدل رفتاری مختلف دارند بخواهید مساله ای را مطرح و به راه حل مطلوب برسید، باید شرایطی را ایجاد کنید تا افراد در هنگام مباحثه درگیر تضاد های رفتاری نشوند و این تکنیک توانایی طرح دیدگاه مختلف بدون شخصی شدن نظرات را دارد و میتوان گفت تمرینی برای ارتباط موثر هم می باشد. برای شناخت رفتارهای مختلف در تیم می توانید از تست دیسک با گزارش کامل کمک بگیرید.

تیم سازیاستارتاپشخصیت شناسیروانشناسیمدیریت
هم بنیانگذار testotype.com علاقمند به حوزه رفتار سازمانی و رهبری هستم. دنبال تجربه معناداری در کار و زندگی هستم از سرگرمی های من شخصیت شناسی و رفتارشناسی در زمینه فردی و اجتماعیه!!به یونگ ارادت دارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید