رُهــام
رُهــام
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

تکه قلب من

یه جایی لابه لای نیم خط هایی که برای زندگی میکشم نمیدونم از دهن کی شنیدم که گفت: چقدر خوبه که خواهر داری. شنیدن این جمله برای منِ 8 یا 9 ساله خیلی تکون دهنده نیست خصوصا اینکه اون زمان دغدغه اصلیت کشیدن دندون های شیری با انبردست بوده باشه ولی نمیدونم چرا الان (یعنی 27 مهر) نشستم اینجا و با خودم میگم پسر، واقعا چقدر خوبه که خواهر دارم.
آره، میدونم من از اساس فراموشکار و بیشعور در تشکر کردنم خصوصا در مقابل اون آدمایی که برام خیلی عزیزن ولی امسال گفتم بازی رو عوض کنم شاید بد نباشه یکی دو روز هم نقاب آدم خوبا رو بزنم صورتم. گفتم این یه بار بیشتر بغلت کنم و بلند بگم چقدر عزیزی. آره، خطابم دقیقا تویی دختر. ممنونم که خواهرم بودی. پناه بودی و هستی وقتی عاشق شدم، وقتی رنج کشیدم، وقتی خندیدم، وقتی شکستم، وقتی دویدم، وقتی نشستم، وقتی مرگ رو دیدم و وقتی تو رو دیدم. عجب نعمتی بودی برای من، عجب...
ما هیچوقت شبیه به هم نبودیم کاملا متفاوت فکر کردیم و جهانمون اصلا شبیه نیست ولی به طرز عجیبی عاشق همین تفاوتم. من درونگرا نه چندان رفیق باز و تو که دو دقیقه هم نمی تونی یه جا بشینی. من سخت رقصِ غمگین، تو سیال و همیشه خوش خنده. من بچه رو مخ مامان بابا، تو فداکارترین موجود روی زمین. من زخمت و چرک، تو جاری و شگفت انگیز.
رو منبر رفتنم خیلی تکراری شده ولی چون تولدت بود فکرکردم لازمه بنویسم که بفهمم و قدردان‌تر باشم بابت هرچیزی که تو هستی و من نه. لازم بود بنویسم که اگر روزی دوباره رگ بیشعوریم زد بیرون و فکرکردم چقدر حقیرم، یه سری اینجا بزنم و بفهمم عوضش تو هستی که بغلش کنم.
تولدت مبارک استخوان من، حیات من، تکه قلب من...

این تصویر چاپ شد و داخل قاب کادو شد :)
این تصویر چاپ شد و داخل قاب کادو شد :)


پ.ن: ممنونم از روژینا که لطف کرد به من و از روی عکسی که بهش دادم نقاشی کرد. حتما یه سر بهش بزنید و کیف کنید از هنر و هوشش :)

زندگیخاطرهعشقخواهرم
همه تو، ما هیچ، بر خود مپیچ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید