وقتی تفنگ مسلح شود، دیگر به نفرین شکارش توجه نمیکند. بوی خون میدهد حتی قبل از شلیک. قنداق اسلحه پوسیده و نوک مگسک همواره گرم است. چه ادبیاتی خلق میکند. جنایی، دراماتیک و گاهی مناسب برای فراد بالای 16 سال.
گل خواستن از اسلحه اشتباه است. لبه کوه ایستادن طبیعتا ریسک افتادن دارد. گوزنی هم که جلوی شکارچی رقص پا کند، رقص مرگ میکند. آنجاست که تفنگ از روی دیوار خود را زمین میاندازد، خون میخواهد. شهوت دارد که بکشد. میخواهد من بعد روی دیوار تنها نباشد.
دیوارها بوم نقاشیاند، گوزن ها رنگ و اسلحه قلم. در این تراژدی است که قاتل هنرمند میشود.
خطاب به گوزن ها میگویم. اسلحه برای بوسیدن شما اینجا نیست، معشوق را جای دیگر باید جست. اسلحه گرگی است در لباس بره که از قضا بوی خونش نقشه هایش خراب کرده. قنداقش بی قرار است و خشاب ها نیز برای آزادی انقلاب میخواهند. بوم آماده است. لطفا آخرین گوزنی باشید که شاخش دیوارکوب خانهها میشود.
توی خونه، روی دیوار، یه تفنگه سر پُره / منم آخرین گوزنی، که گلوله میخوره
دستی رسانیم به خیریه سایه برای خرید ویلچر برای یک شیرمرد کوچولو. تمام موارد و اطلاعات رو میتونید داخل سایت بررسی کنید و اگر دوست داشتید رحمتی باشید برایشان.
هرموقع هزینه جمع آوری بشه، لینک هم حذف میشه.
دمتون هم گرم.