یکی از مسائلی که کشورها با آن مواجه هستند تاثیر سیاست گذاران بر مدلسازان بویژه در عرصه مدیریت انرژی است. تاثیری که بیشتر انتظار داریم از سوی مدلسازی ها به عرصه سیاست جریان داشته باشد تا خطمشی گذاری ها مبتنی بر مدیریت سناریویی و بررسی های مختلف تبعات باشد. با توجه به اینکه این مسئله در اتحادیه اروپا نیز همین تازگی ها مورد توجه علمی قرار گرفته است مقاله علمی زیر را با کمک گوگل ترجمه سرسری کردم. مترجم نیستم و فرصتش را هم ندارم. اگر اشکالی بود کامنت بذارید اصلاح کنم. گفتم حداقل ادبیات علمی و غیر هنجاری -سیاسی راجع به این مسئله مهم به زبان فارسی بوجود آمده باشد. مطمئنا در مقالات فارسی اندیشمندان عزیزمان هم بررسی هایی کرده اند بنده چیزی نیافتم. اصل مقاله که بخش عمومی تر و ابتدایی اش را ترجمه کرده ام در اینجا می توان مطالعه کرد.
چکیده:
با قدرتمندتر شدن مدل های انرژی، به طور فزاینده ای برای حمایت از سیاست گذاری انرژی مورد استفاده قرار می گیرند. اگرچه مدلسازی برای سالهای متمادی برای مشاوره خطمشی استفاده میشود، دانش کمی در مورد اینکه مدلهای مبتنی بر کامپیوتر واقعاً چگونه بر سیاستگذاری تأثیر میگذارند، و تا چه اندازه سیاستگذاران بر فرآیند مدلسازی تأثیر میگذارند، وجود دارد. در اینجا، به طور تجربی (1) بررسی میکنیم که آیا، چگونه و چه زمانی مدلها بر فرآیند سیاستگذاری تأثیر میگذارند، و (2) آیا، چگونه و چه زمانی سیاستگذاران بر طراحی، استفاده و نتایج مدلسازی انرژی تأثیر میگذارند. مدلسازی و اسناد خطمشی را تحلیل کردیم و سی و دو مصاحبه با گروههای ذینفع مختلف در پنج حوزه قضایی مختلف اروپایی انجام دادیم. نشان میدهیم که مدلها استفاده میشوند و بر سیاستگذاری تأثیر میگذارند، بهویژه با ارزیابی تأثیرات و حمایت از تعیین هدف، و گاهی اوقات با بررسی گزینههای سیاست برای رسیدن به این اهداف. همچنین نشان میدهیم که سیاستگذاران بر مدلها و مدلسازان تأثیر میگذارند، بهویژه با تأثیرگذاری بر دادهها و مفروضات، و همچنین دامنه مطالعه، و با تصمیمگیری درباره نحوه استفاده از نتایج مدلسازی. از این رو، مدل سازی انرژی و سیاست گذاری بر یکدیگر تأثیر می گذارند. در حالت اکتشافی خود، مدلها میتوانند به بررسی گزینههای خطمشی و تنظیم هدف بلندپروازانه کمک کنند. با این حال، مدلها میتوانند برای توجیه سیاستها و اهداف از قبل تصمیمگیری شده نیز ابزاری شوند. مطالعه ما نشان میدهد که شفافیت بیشتر، از جمله کد منبع باز و دادههای باز، و عناصر فرا رشتهای در مدلسازی میتواند مشروعیت و تأثیر مدل را در سیاستگذاری افزایش دهد.
1-مقدمه
برای دستیابی به تعهد تحت توافقنامه پاریس و استراتژی اتحادیه انرژی (EU)، سیستم انرژی اروپا باید تا حد زیادی متحول شده و کاملاً کربن خنثی شود [1]. انرژیهای تجدیدپذیر، بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی گذار، پویاییهای جدیدی را برای سیستمهای انرژی مبتنی بر فسیل فعلی، از جمله نوسانات عرضه و تولید غیرمتمرکزتر جغرافیایی به ارمغان میآورد. اگرچه راه پیش رو پر از عدم قطعیت است، تصمیم گیری ها ضروری هستند: سیاست گذاران اکنون باید تصمیماتی را اتخاذ کنند که ما را در مسیر سیستم های انرژی تحت سلطه انرژی های تجدیدپذیر تا اواسط قرن قرار دهد. این دارای ابعاد متعددی است، از طراحی سیاستها برای استقرار داراییهای نسل جدید [2]، برخورد با ادغام سیاستهای بخش مختلف [3]، یا متعادل کردن منافع بازیگران درگیر [4]. از آنجایی که آزمایش در دنیای واقعی با انتقال سیستم غیرممکن است، مدلهای مبتنی بر رایانه میتوانند به عنوان ابزاری عمل کنند تا به سیاستگذاران اجازه دهد تا گزینهها و سیاستهای مختلف کربنزدایی را در «آزمایشگاههای» مجازی کشف کنند و درک درستی از حوزه سیاست ایجاد کنند [5]. به این ترتیب، مدلها میتوانند از طراحی سیاستها برای آیندهای نامشخص حمایت کنند. با این حال، مدلها میتوانند با ارائه «استدلالهای مناسب» مبتنی بر «علم» از دیدگاههای سیاسی موجود دفاع و توجیه کنند. با افزایش پیچیدگی مدل، شناسایی چنین "شواهد مبتنی بر سیاست" [6] به طور فزاینده ای دشوار است، زیرا پیچیدگی مدل اغلب با کاهش شفافیت همراه است. علیرغم ارتباط رو به رشد مدلها برای سیاستگذاری جاهطلبانه آب و هوا و انرژی [3]، ما اطلاعات کمی در مورد تأثیر مدلهای مبتنی بر رایانه در سیاستگذاری داریم و تقریباً هیچ چیز درباره تأثیر سیاستگذاران بر مدلهای انرژی نمیدانیم. تعامل بین مدلسازی و سیاستگذاری در فرآیندهای خطمشی خاص بهطور تجربی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف تحقیق ما ایجاد بینش تجربی در مورد تعامل بین مدلسازی انرژی و سیاستگذاری انرژی است. به طور خاص، ما بررسی میکنیم که آیا، چگونه و چه زمانی مدلها بر فرآیندهای سیاستگذاری تأثیر میگذارند، و (۲) آیا، چگونه و چه زمانی سیاستگذاران بر طراحی، استفاده و نتایج مدلسازی انرژی تأثیر میگذارند. به طور کلی، تحقیقات ما سه مشارکت اصلی را انجام میدهد: (1) ما دانش را در مورد چگونگی تعامل ابزارهای مدلسازی مبتنی بر رایانه و سیاستگذاری در طول چرخه سیاست و فرآیند مدلسازی گسترش میدهیم. (2) ما با بررسی اشکال همکاری بین مدلسازان و سیاستگذاران به ادبیات مدلسازی مبتنی بر ذینفعان اضافه میکنیم، و (iii) مفاهیمی را برای توسعه مستمر خود مدلهای انرژی و توصیههای سیاست علمی در بخش انرژی برای حمایت از جاهطلبی ترسیم میکنیم. سیاست های آب و هوا و انرژی ملی و اتحادیه اروپا
2. زمینه: مدل سازی انرژی و سیاست گذاری
مدلها سادهسازیهای ریاضی و هدفمند واقعیت هستند - «کوچکتر، کمجزئیاتتر، کمتر پیچیدهتر، یا همه با هم» [7]، اما آنها همچنین توسط دنیای اجتماعی که در آن جاسازی شدهاند، شکل میگیرند و به طور بالقوه شکل میدهند [8]. آنها میتوانند بهعنوان «فضاهای گفتمانی یا مذاکره» عمل کنند و جهانهای اجتماعی مختلف را گرد هم بیاورند - مانند اینکه دانشمندان و سیاستگذاران آنها را نمایندگی میکنند. به این ترتیب، مدلها میتوانند دانشمندان و سیاستگذاران را قادر به کاوش و ایجاد درک مشترک در مورد آیندهها و گزینههای ناشناخته و بهبود دانش و اطلاعرسانی به سیاستها کنند [8، [9]، [10]، [11]. در چنین بهترین حالت استفاده، مدلهای انرژی به فرآیندهای تصمیمگیری دولتی کمک میکنند و به سیاستگذاران کمک میکنند تا آینده نامعلومی را طی کنند [12]،اگرچه نتایج مدل «تصمیم نهایی برای اجرای ساده فرآیند سیاست» نیست [5]. مدل های انرژی برای مشاوره و حمایت از فرآیندهای سیاست گذاری در اروپا با کاوش در آینده انرژی بالقوه، مسیرها و سناریوهای جایگزین اجتماعی-فنی [11، [13]، [14]، [15] استفاده شده است. برخی از دولتها واحدهای مدلسازی داخلی خود را دارند [16]، اما بیشتر آنها مطالعات مبتنی بر مدل را هم به مشاوران [17] و هم به مؤسسات علمی [18، [19] سفارش میدهند. اغلب، نویسندگان علمی در تلاش برای ایجاد "تاثیر سیاست" برای اطلاع رسانی و شکل دادن به سیاست انرژی هستند، در حالی که تحقیقات کنجکاوی (اکتشافی) محور خود را نیز دنبال می کنند. سیلواست و همکاران [20] مشاهده کرد که مدلسازان به طور گسترده علاقه مشترکی به حمایت از تصمیمگیری و سیاستگذاری و استفاده «مناسب» از مدلها توسط تصمیمگیرندگان دارند. نظرسنجی اخیر توسط چانگ و همکاران. [21] دریافتند که از میان 48 ابزار مدلسازی سیستم انرژی مورد بررسی، تقریباً دو سوم تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم سیاستی داشتند. با این حال، بیش از یک سوم از ابزارهای مدلسازی هیچ اثر خط مشی قابل شناسایی نداشتند، اغلب به این دلیل که آنها پیشرفتهای نسبتا جدیدی بودند که عمدتاً در تحقیقات دانشگاهی استفاده میشدند، یا به این دلیل که دامنه کاربرد آنها بسیار محدود بود [21]. در حالی که این دیدگاه جالبی از تیمهای مدلسازی ارائه میکند، ما بیشتر بررسی میکنیم که چگونه و چه زمانی مدلها واقعاً بر سیاستگذاری تأثیر گذاشتهاند. کاربرد مدلها در سیاستگذاری با چالشهای متعددی از دیدگاه مدلسازان و کاربران (سیاستگذاری) مشخص میشود [22]، [23]، [24]. این مشکلات شامل ناتوانی مدلها در پاسخگویی به سؤالات خاصی است که کاربران نیاز به پاسخ دارند [22]، شفافیت پایین مدلها [25]، عدم اعتماد به مدلها توسط سیاستگذاران، ناتوانی مدلها در ارائه پشتیبانی به موقع برای تصمیمگیری، کمبود ظرفیتها در موسسات برای استفاده از مدل سازی پیچیده، تنوع مشارکت ذینفعان در تصمیم گیری یا تغییرات، و عدم قطعیت های ذاتی در محیط سیاست [26]. درگیر کردن سیاستگذاران و سایر ذینفعان در فرآیند مدلسازی، شانس تأثیر مدل بر خروجی سیاست را افزایش میدهد [26]، [27]، [28]. در نتیجه، بسیاری از قالبهای مدلسازی مبتنی بر ذینفعان مانند مدلسازی مشارکتی، ساخت مدل گروهی یا شبیهسازی مشارکتی وجود دارد. در چنین فرآیندهایی، سیاستگذاران و سایر ذینفعان می توانند در مراحل مختلف توسعه مدل، از جمع آوری داده ها، از طریق ساخت مدل و اعتبار سنجی، تا تفسیر نتایج مدل و استفاده از مدل شرکت کنند [29]. در حالی که چنین تعاملی میتواند شانس پاسخگویی مدلها به سؤالات دقیق سیاستگذاران درگیر را افزایش دهد، همچنین امکان تأثیرگذاری سیاستگذاران بر فرآیند مدلسازی را افزایش میدهد و مدلسازان را به سمت تولید نتایجی که سیاستگذاران برای تأیید باورهای قبلی خود نیاز دارند، سوق میدهد [14]، یا برای توجیه تصمیمات و پیشنهادات از قبل اتخاذ شده دانش بسیار کمی در مورد تأثیر سیاست بر مدل سازی وجود دارد. از تحقیقات روابط علم و سیاست، می دانیم که سیاست به طور کلی می تواند پژوهش را شکل دهد، به ویژه در کارهای سفارشی [30]. سیاستگذاران مدلسازی را سفارش میدهند، که دلالت بر این دارد که سیاستگذاران و مدلسازان به نحوی با هم تعامل دارند [5]، [23]، اما اینکه چگونه و تا چه اندازه سیاستگذاران بر مدلسازی تأثیر میگذارند باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد.
3. چارچوب تحلیلی
برای ساختار مفهومی تحلیل خود، از مدل چرخه سیاست [31]، [32] استفاده می کنیم. مراحل چرخه خط مشی عبارتند از: تعیین دستور کار، تدوین و اتخاذ سیاست، اجرای خط مشی و ارزیابی خط مشی. سپس چرخه دوباره شروع می شود، زیرا شرایط یا نیازهای جدید تقاضاهای سیاست جدیدی را ایجاد می کند [31]. در طول چرخه خط مشی، بازیگران مختلف ابزارها و حامل های اطلاعاتی متفاوتی را - مانند مدل ها - در اختیار سیاستگذاران با تأثیرات متفاوت سیاست قرار می دهند [33]. تعاملات بین سیاستهای عمومی و بازیگران، زمینهها، رویدادها و نتایج پیچیده است و منابع مختلفی از فشارها و اطلاعات را در بر میگیرد [33]، [34]، مانند گروههای ذینفع یا ائتلافهای مدافع [35]. از آنجایی که سیاستگذاران تنها منابع زمانی، سازمانی و اقتصادی محدودی برای ارزیابی اطلاعات و استناد تصمیمات خود بر اساس آنها در دسترس دارند، باید برخی از اطلاعات را بر سایرین اولویت دهند [36]. این سؤال را در مورد تأثیر مدل ها در این فرآیند ایجاد می کند. ما مدل چرخه سیاست را نه برای تجزیه و تحلیل عمیق از سیاستگذاری انرژی، بلکه برای ساختاری که چگونه مدلها از فرآیندهای تصمیمگیری سیاسی پشتیبانی میکنند و در چه مرحلهای از چرخه سیاستگذاری: برای تعیین دستور کار/هدف (کاوش)، توسعه استفاده میکنیم. سیاست ها (ارزیابی قبلی)، اجرای سیاست ها (اعتبارسنجی)، و/یا ارزیابی اهداف و سیاست های خاص (ارزیابی قبلی) را توجیه می کند (شکل 1). ما تصدیق می کنیم که چرخه سیاست یک توصیف بسیار ساده شده از سیاست گذاری است، شاید بیش از حد ساده باشد [31]، [32]. از آنجایی که ما چگونگی ایجاد خطمشیها یا تأثیرات آنها را تجزیه و تحلیل نمیکنیم، اما چگونگی و زمان تعامل مدلها و سیاستها، برای اهداف ما کافی است: به ما امکان میدهد راههای متمایز را شناسایی کنیم که در آن مدلها و سیاستها ممکن است بر یکدیگر تأثیر بگذارند.