اضطراب و مدیریت آن:
اظطراب را همهمان تجربه کردهایم.به احساس ناخوشایندی گفته میشود که هنگام رویارویی با یک موقعیت چالشبرانگیز در ما ایجاد شده و موجبات آزار ما را فراهم میکند.تا حدی بودنش طبیعی و صرفا پاسخی ناخودآگاه به شرایط است که میتواند مفید واقع شده و فرد را به تکاپو وادارد؛ اما گاهی از حدمطلوبش کمتر و گاه بیشتر شده و در بازدهی فرد اثر منفی میگذارد.
چرا مدیریت آن مهم است؟
دانشآموزی را در نظر بگیرید که از لحاظ علمی از همکلاسیهایش بهتر باشد اما به دلیل اضطراب نتواند از علمش استفاده کندو نتیجهای که باید و شاید را نگیرد.همهمان در زندگیمان شبیه همین دانشآموز هستیم.اضطراب میتواند هم در مسیر یادگیری و هم در استفاده از آن اختلال ایجاد کند.
سوالی که اینجا برایمان مطرح میشود:
چگونه باید آن را واپایش کرد؟
• اول اینکه اینقدر به ما گفتهاند که اضطراب بد است و باید آن را مهار کنی که با کوچکترین احساس تنش ترس برمان میدارد و از اضطرابمان اضطراب میگیریم و یک فیدبک مثبت ایجاد شده که آن شعله کوچک را به آتشی ویرانگر تبدیل میکند.پس نخستین واکنش ما به اضطراب باید پذیرش و عدمقضاوت باشد.به این معنا که آن را با قضاوت در دسته چیزهای منفی قرار نداده و طوری بپذیریمش که گویی خود آن را انتخاب کردهایم.
• دومین گام برای رام کردن اضطرابمان دوری از خاص کردن کارهاست.بازیکن فوتبالی را در دو حالت در نظر بگیرید یکی در حال تمرین با همتیمیهای خود و دیگری در یکی از مهمترین مسابقات فوتبال؛ چرا در دومین حالت فشار بیشتری را تحمل میکند؟ زیرا برایش موقعتی خاص است.
گاهی در زندگی روزمره موقعیتی نه چندان خاص را برای خودمان بزرگ میکنیم و احساس میکنیم که با توانایی کنونی نمیتوانیم آن را انجام دهیم و اینگونه به هرخطای جزئی یا پیشبینی آن دچار اضطراب بیجهت میشویم.هرچهقدر برای خودتان مسئلهای را معمولیتر کنید اضطرابتان کمتر،خلاقیتتان بیشتر و بازدهیتان نیز افزایش خواهد یافت.
جملات تاکیدی مثل:
_من کار خاصی نمیکنم که...
_قبل از من خیلیها آن را انجام دادند میتواند بسیار مفید باشد.
#آموزه_نویس
۱۸ تیر ۱۴۰۳
تقدیم به کنکوریهای عزیز امیدوارم به دردتون بخوره:)