سید مهدی حسینی نسب
سید مهدی حسینی نسب
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

معماری سازمانی استراتژی محور؛ ممکن است؟

ایده آل ترین حالت هر اقدامی در سازمان، آن است که در راستای استراتژی کسب و کار باشد. اما آیا این موضوع همیشه امکان پذیر است؟ آیا می توان چنین همراستایی و یکپارچگی ای را برای موضوعات کلان سازمانی مثل طرح های جامع یا موضوعات معماری سازمان محقق ساخت؟ اگر چنین موضوعی امکان نداشته باشد، راهکار جایگزین چیست؟ چه می توان کرد؟

مطلب حاضر از مقاله 2022 اویاتوسلاو کوتسوف، از پژوهشگران برجسته حوزه معماری سازمانی برداشت شده است. مقاله ای خواندنی که در آن نگاهی زمینی (در برابر ملکوتی) به مباحث همراستایی (alignment) استراتژی و اقدامات سازمانی داشته است. واقعیت آن است که استراتژی بدون معماری و معماری بدون استراتژی، راه به جایی نخواهند برد، اما سازمان های ما، علی الخصوص در عصر پرشتاب دیجیتال، تا چه اندازه می توانند اقدامات جاری خود را معطل تصمیم گیری استراتژیک کنند؟ یکی از ویژگی های مشترک بسیاری از راهبردهای کسب و کاری، ابهام آن ها و عدم پیروی از منطق SMART در هدف گذاری است و معماران سازمان نیز از سویی نمی توانند با ابهام، راهکارهای متناسب و پشتیبان ارائه نمایند.

این مقاله به این موضوع اشاره می کند که معضل راهکارهای معماری سازمانی، در آن است که به صورت آبشاری خود را در پس برنامه ریزی استراتژیک سازمان می بینند، در حالی که در واقعیت، معماران باید با واحد های مختلف کسب و کاری که هر یک، نیاز های خاص و برنامه ریزی های عملیاتی منحصر به فرد دارند، نیاز به همگامی و سینک شدن دارند. راهکار نویسنده مقاله (همانند تصویر زیر) رویکردی عملیاتی و on the go می باشد؛ در این رویکرد، سیگنال های محیطی مثل استراتژی های واحدی و درخواست های آنی، به همراه استراتژی کسب و کار به عنوان ورودی در نظر گرفته می شود و برنامه ریزی معماری سازمان با توجه به این موارد تنظیم می گردد. کوتسوف در این مقاله اشاره می کند که یکی از چالش های معماران سازمانی، بی توجهی به شایستگی ها و تخصص هر واحد سازمانی و عدم درگیرسازی آن ها در فرایند معماری سازمانی است؛ یعنی این افراد در پشت درهای بسته برای سازمانی که در لحظه، مشغول عملیات اصلی سازمان است، برنامه ریزی و تعیین تکلیف می کنند.

برداشت من از این مقاله جالب، بسط آن به سایر مقوله های کلان سازمانی مثل تحول دیجیتال است. فرایند تدوین برنامه اقدام تحول دیجیتال (جدا از استراتژی دیجیتال که همان استراتژی کسب و کار در عصر دیجیتال است)، نیز باید از چنین قاعده ای پیروی کنند. برنامه ای که پشت درهای بسته و بدون توجه به «محیط» (چه محیط درونی و چه محیط بیرونی) محکوم به شکست و هدر رفت منابع است. تحول دیجیتال باید از مجرای نیازهای فعلی و نقاط ناخوشایند سازمان در همین لحظه براید و پس از جمع آوری این ورودی ها (منظور جمع آوری جامع و چندین ساله نیست)، با نگاه چابک (به معنای آزمون و خطا و تکرار پذیری فرایند) به سمت رفع مشکلات با نگاه فناورانه و تحول افرین پرداخت.

گویا در عصر دیجیتال، نگاه آبشاری هر روز بیشتر و بیشتر معنا و کارکرد خود را از دست می دهد… نه تنها در حوزه توسعه نرم افزار، بلکه در تمامی فعالیت های سازمانی.

لینک این مقاله:
https://www.bcs.org/articles-opinion-and-research/enterprise-architecture-is-based-on-business-strategy-is-it-not/


تحول دیجیتالکسب و کارمعماری سازمانیاستراتژی
پژوهشگر تحول دیجیتال || دانشجوی PhD مدیریت فناوری اطلاعات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید