ویرگول
ورودثبت نام
Saeed Hasani
Saeed Hasani
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

سکوت با عطر ویرانگی

نگاهش را که از شما می دزدد به ناکارآمدیِ خود درسبز کردن کلام به غنچه هایش پی میبرید. از دست دادن نگاه هایش، همچون مصیبت بزرگی شما را لکه دار کرده است. کار شما از لکه گیری گذشته است، باید پنچر‌گیری کنید. به تعمیرگاه میروید. مطلع میشوید که فقط قدم هایتان سوراخ سوراخ نبوده اند، بلکه جانتان است که مدتی است توسط حفره ها، خال خالی شده است.
فقط نگاهش نیست که روبرگردان شده، انگار او بودنش را مدت هاست که انکار کرده است. یک هستی رنگ و ور رفته که به مُردن بی شباهت نیست. کنارش مینشینید. دست بررروی دستانش میگذارید. سکوتش مثل ته چین سوخته، کامتان را تلخ، و ادامه یافتنش، شما را سیاه تر میکند. مثل خرابی که بعد از یک بمب باران نصیبِ مردم یک شهر میشود، شما مات زده نشسته اید و نگاهش میکنید. پس پل های بین تان چه شده اند؟ این یخ زدگی و سرما از سوی کیست؟
کمتر از قبل میخَندَد. بیشتر نگاه هایش را می دزدد. همین کافی است تا احساسِ کوفتگی کنید. حس میکنید چراغ چشمک زن را روشن گذاشته است و با دندهِ عقب، شما را چند بار لِه کرده است. خون مردگی، شما را جنازه کرده است. اما خون مالی برای شما کافی نیست! فقط خانه دلتان نیست که در حال سوختن است، بلکه اعتمادتان نیز خراش برداشته است. دلیلش چه میتواند باشد که از پاسخ دادن به شما طفره میرود؟ آیا به زبان بی زبانی میخواهد بگوید که شما را دیگر "غریبه" میداند؟
نفس هایتان دَم کرده اند. انگار که همین لحظه برایتان مراسم ترحیم گرفته باشد و شما بالاسر خود ایستاده اید، و خاک کردن خود را تماشا میکنید. اگر در حال خداحافظی است آخر چرا چکه چکه شما را مزه دار میکند، مگر نمی داند که شما بال و پر سو خته اید؟ اگر گلوله آخری مانده است، پس چرا دست به کار نمی شود؟
با هزاران هزار اگر دیگر، شما را سوراخ سوراخ کرده است و رادیاتور شما در حال آب فشانی است. آب بودار رادیاتور های شوفاژ، در زمان خروج، شما را خیسانده و سرما زده رها کرده است. خالیِ خالی، سوراخِ سوراخ! اما هنوز هم امید دارید که این رگه های یخ زدگی که در رابطه تان تیرگی یافته اند، واقعی نباشند. حاضرید رگه به رگه با او قدم بزنید و با او دوباره از نو بنویسید، اما اگر او نخواهد چه؟

خیلی سخت است برای افرادی که دوستشان دارید، غریبه باشید‌‌. سعی میکنید این یخ زدگی را آب کنید. اما انگار هیچ راهی ندارد چون او نمی خواهد. رگه های شکاف به رابطه شما وارد شده پیش از آنکه فرصتی برای ترمیم اش داشته باشید. در این لحظات چه میکنید؟
دوستیروابط اجتماعیغریبهداستاندوست داشتن
برای خواندن سایر نوشته‌ها می‌توانید به وبسایت من به آدرس saeidhasani.ir سر بزنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید