Saeed Hasani
Saeed Hasani
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

موبایل پرهیزی، یک عادت غیرعادی؟

همیشه عادت موبایل پرهیزی برایم مشکل ساز شده بود اما این دفعه تلنگری به من خورد که این عادت ممکن است، برای دیگران آسیب زننده و ناخوشایند جلوه کند. مثل همیشه، عصر ها چون ذهنم بهتر از سایر مواقع کار میکرد. بعد از خواندن بخش هایی از کتاب روزانه ام، مشغولِ نوشتن شدم. چون قهوه ام را هم، همان اول کار میل کرده بودم، بدنم هم با من یاری می کرد تا درگیر نوشتن شوم. همیشه به راهبردی بودن قهوه و شکلات تلخ برای نوشتن ایمان داشتم. گرچه مادرم با نوشیدن قهوه مخالف بود، اما علاقه من به قهوه و تاثیرش بر روان ام نمی گذاشت به حرف هایش گوش دهم. قهوه روان ام را گرم می کرد و به افکارم جان می بخشید، به واقع کنار گذاشتن آن سخت بود. البته چند باری تلاش کرده بودم، مصرفش را کاهش دهم اما نتیجه، ادامه دار نبود.
دوستم برای صحبت کردن به من پیام داده بود اما من هم مثل اکثر مواقع، غرق نوشتن بودم. نتوانستم به موقع به او پاسخ بدهم. فردا صبح با اظهارِ شرمندگی، جویای احوالش شدم، اما فایده نداشت. از دستم دلخور شده بود. هنوز به عادت های من خو نگرفته بود. خیلی با معرفت بود، اصلا دوست نداشتم از دستم آزرده شود. اما انگار آنچه نباید اتفاق می افتاد، ناخواسته رخ داده بود. به تعبیر خودم از آن دسته آدم هایی هستم که حق را در اکثر مواقع به شخص مقابل می دهند. اما این مورد فرق داشت، واقعا من در رفاقت کم گذاشته بودم. بعد از آنکه صبح با من تماس گرفت، و صدای غمگین اش مرا لرزاند، متوجه شدم موضوع جدی تر از این حرفاست. دوباره با یک پیامک که خجالت و شرمساری از سر و رویش می بارید، جویای حالش شدم. چون پاسخ نداد به لطفِ دوستی های زنجیره ای، از یکی از دوستانش، احوالش را پرسیدم. به نظر می رسید عزیزی را به تازگی از دست داده است. ساعاتی بعد پاسخ پیام را داد. از رفتارش عذر خواهی کرده بود. با او صحبت کردم. همیشه صحبت کردن جواب میدهد. حداقل برای شست و شوی روانی که عالی است. برای من که خیلی خوب کار میکند. سخن گفتن با او از عذاب وجدانم کاست. حالش خوش نبود. در این مواقع دوست دارم کنار فرد باشم و سکوت را با او بگذرانم یا حداقل شنونده خوبی برای درد دل هایش باشم . گفتم:« می دانم عذر خواهی کافی نیست و رفتار من ناخوشایند بوده است. امیدوارم من رو ببخشی
گفت:«متوجه ام و سعی می کنم شرایط ات رو درک کنم
گفتم:« شاید مسخره به نظر برسد ولی اگر آنجا در کنارت بودم شاید با هم سکوت را تجربه می کردیم. من در تسلیت گفتن اصلا خوب نیستم. به نظرم هیچ کس نمی تواند درکت کند؛ برای همین اَدایِ آدم هایی را که از اعماق دل ناراحتند را در نخواهم آورد، اما میخواهم بدانی صدای غمگین ات بیش از کمی من را لرزاند. آسمان فکرم را به رنگ غم ات سیاه کرد و با قلموی قرمز، اسم ات را بزرگ بر آن سیاهی نوشت. میخواهم بدانی چقدر غم ات برای من ارزشمند بوده است
کتاب مگان دیواین (اشکالی ندارد اگر حالت خوش نیست) و پادکست کتابگرد ۴۰ که مصاحبه با ریحان را دربرداشت؛ به او پیشنهاد دادم به علاوه یک حمام آب گرم و یک نوشیدنی داغ.
خواهرم میگوید: « بعضی عادت هایت عجیب و غریب هستند. اینستاگرام که نداری. واتساپ و تلگرام ات را هم که خیلی کم چک میکنی. تماس به گوشی ات را هم که جواب نمیدی. پیام هایت را هم که دیر جواب میدهی. اصلا انسان قرن بیست و یکمی حساب نمیشوی! باور کن باید به آدم های دیگه حق بدی اگر تو را کمی غیر عادی بپندارند.»

۶ شهریور ۱۴۰۲

ارتباطات اجتماعیدوستیعادتنوشتن
برای خواندن سایر نوشته‌ها می‌توانید به وبسایت من به آدرس saeidhasani.ir سر بزنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید