ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

120. دِکامرون

دکامرون
دکامرون

در ادامه پست قبلی باید از کتاب دکامرون بنویسم:

اگر بخواهم با یک تصویر شما را با حال و هوای این کتاب آشنا کنم باید تصویر بالا را به شما نشان دهم!

در دوران یک همه‌گیر بزرگ (گمانم طاعون) جمعی از دوشیزگان تصمیم می‌گیرند به خارج از شهر رفته و مدتی با هم در قرنطینه‌ای پیک‌نیک‌وار بمانند. در این راه چند جوان را هم انتخاب می‌کنند تا بی‌مرد و در نتیجه بی‌امنیت نمانند!!!😐🤐

داستان اصلی از زمانِ شروع قرنطینه (بخوانید پیک‌نیک) شروع می‌شود. قرار می‌گذارند که هر کسی داستانی تعریف کند تا ایام به حکایت بگذرد🙂

ما از ابتدا تا انتهای داستان در 100 داستان وارد می‌شویم و بین هر داستان دوباره سری به این قرنطینه‌ی جوانانه می‌زنیم. سبک داستان‌ها شبیه هزار و یکشب است و محتوا و روایت هم به نظرم بر همان سیاق است.

این محتوا آن چیزی نیست که دوستش بدارم ولی می‌توانم بگویم داستان‌هایش برای بکر و شیرین بود😉

به عنوان آخرین نکته: مقدمه‌ی کتاب که توضیح چراییِ برپایی پیک‌نیک (ببخشید، قرنطینه) است مرا یاد مقدمه‌ی دُن‌کیشوت انداخت. یک نوع صمیمت و بی‌تکلفی و دوستی و داستان‌گوییِ خودمانی در این دو مقدمه بود که من دوستش دارم و افسوس می‌خورم که این روزها از این صمیمت‌ها کمتر در کتابها دیده می‌شود.

در پست بعدی از ایتالیای بین قرن 17 و 20 می‌نویسم.
داستانایتالیابوکاچیوچالش تاریخ و ادبیات جهانتاریخ و ادبیات جهان
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید