بعد از بررسی رساله پروتاگوراس رسیدم به سوفیست بعدی: گرگیاس.
این رساله هم طولانی است و هم مطالب زیادی دارد. من هم هیچ عجلهای ندارم و با حوصله از هر موضوعی که نظرم را جلب کرده است خواهم نوشت.
شروع این رساله اینگونه است که سقراط بعد از اینکه خطابه گرگیاس به اتمام میرسد به جمع آنها وارد میشود و طبق شناختی که تا به حال از او یافتهایم، فرصت را مغتنم میشمارد تا از گرگیاس بپرسد او چه چیزی آموزش میدهد و فایده سخنوری چیست. در طول این صحبت طولانی افراد مختلفی حضور دارند و بحثهای شایان تفکر متعددی مطرح میشود که در ادامه از آنها مینویسم.
گرگیاس معتقد است چیزی که میآموزد والاترین نعمتهاست چرا که به وسیله آن میتوان افراد دادگاه را با خود همرای کرد و در میان مردم، اکثریت را با خود یکداستان ساخت. در واقع میتوانی همه را پیروی خود سازی.
برداشت سقراط از این حرفها این است که "سخنوری هنر معتقد ساختن است". ولی معتقد ساختن در چه موردی؟
معتقد ساختن در مورد عدل و ظلم.
نکته: در زبان یونانی معتقد ساختن یا متقاعد ساختن یکی است یا خیر نمیدانم ولی من تصور میکنم سخنور مردم را متقاعد میسازد نه معتقد. او اعتقادی ایجاد نمیکند بلکه با گفتن و بیان چندین قاعده (که ممکن است بهجا یا نابهجا باشد) مردم را مجاب میکند. چقدر کلمه شد! همه هم عربی! معتقد! متقاعد! مجاب! ...?
سقراط قصد دارد در ادامه به دور بودن مفهوم اعتقاد و دانش برسد. همانطور که تا به حال حتماً فهمیدهاید (اگر همراه پستها آمده باشید یا افلاطون را خوانده باشید) سقراط دانش را برترین چیز میداند. (بر کلمه چیز تاکید دارم چون شامل هرچیزی میشود?). با این مبنا همواره در هنرها به دنبال این است که دانش در آنها هست یا نه یا اگر هنری ادعایی دارد دستاورد آن هنر به دانایی مربوط است یا خیر.
با این مقدمه برویم سراغ حرف سقراط:
حال گرگیاس باید بگوید معتقد ساختن مردم (کاری که سخنوری میکند) کدام یک است؟ آیا او مردم را درباره عدل و ظلم دانا میکند؟ جواب آنست که : خیر!
ولی گرگیاس در ادامه عباراتی میگوید که به جهت بیپرده بودنش بسیار دوستش دارم:
من با اینگونه موارد به شدت مخالفم و هنر و دانش واقعی را برتر از لفاظی میدانم ولی راستش را بگویم این صراحت برایم جذاب بود و وقتی با خود فکر کردم دیدم که گویا من هم چونان همه! سخن سخنور را گیرا و دلنشین یافتهام. قصدم بیان این مطلب است که اگر کسی در سخنوری مهارت یابد از راههای مختلف میتواند مردم را به خود جذب کند. (معلومه چی میگم نه؟!)
این پست را با این صراحت لهجه گرگیاس پایان میدهم و در پست بعد در مورد نقد سخنوری مینویسم.