ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

74. علم‌خوانی: کتاب گالیله: گفتگو در باب دو نظام عمده‌ی عالم 4

در ادامه‌ی پست قبلی روز دوم از مکالمه‌ی دوستان شروع میشه:

روز دوم، یک:

اول روز سالویاتی از تنوع حرفهای دیروز میگه و ساگردو خلاصه‌ای از روز قبل رو بیان می‌کنه (که چون خود پست‌های من خلاصه است شما رو به پستهای قبل ارجاع میدم) و بعد دوباره بحث می‌کشه به ارسطو. چطوری؟

سیمپلیسیوس میگه من به حرفهای دیروز خیلی فکر کردم ولی حرفهای بزرگان رو چه کنم؟ ساگردو خنده‌اش می‌گیره و همین خنده داستان میشه!😂

سالویاتی که علاوه بر عالم‌تر بودن فکر کنم مبادی آداب‌تر هم هست از ساگردو می‌خواد دلیل خنده‌اشو بگه تا سیمپلیسیوس ناراحت نشه و ساگردو هم خاطره‌ای رو تعریف می‌کنه که در او عده‌ای در حال تشریح بدن بودن و شخص اصل عملی نشون میده که اعصاب از مغر خارج میشه. بعد از طرفدار ارسطو می‌خوان قبول کنه که اعصاب از مغز میاد بیرون و نه قلب! و اون آقای مشائی میگه اگه ارسطو به صراحت نگفته بود از اعصاب از قلب میاد من حرفتو قبول می‌کردم!!!

واقعاً تا کجا به حرفهای ارسطو پای‌بند بودن!

سیمپلیسیوس: ارسطو توی کتاباش همه‌ی حرفها رو زده ولی برای مردم عامی ننوشته که. ما باید بتونیم گزاره‌ها و اثبات‌ها رو از دل حرفهاش استخراج کنیم و به چیزهای درست برسیم.

ساگردو: من یه کتاب دارم که خیلی کمتر از اینهاییه که تو می‌گی و همه‌ی علوم هم توشه. الفبا. کافیه تو اونها رو درست کنار هم بچینی تا همه‌ی علوم رو بهت بگه!

سالویاتی میاد یه شاهد مثال بیاره و میگه یه روز یکی از مشائیان در زمان دیدن تلسکوپ می‌گه این مربوط به علم ارسطوئه. چطور؟ اون گفته ستاره‌ها رو میشه در روز در درون چاه دید. این لوله‌ی تلسکوپ همون جاهه!

در ادامه سیمپلیسیوس ناراحت میشه و میگه به نظرم دارید به ارسطو توهین می‌کنید ولی سالویاتی با صراحت میگه متوجه منظور ما باش. ما می‌گیم خود ارسطو اگه الان بود با این پیروانش برخورد می‌کرد و بر اساس مشاهدات نگاهش رو اصلاح می‌کرد ولی این طرفداران! راه دیگه‌ای میرن

ساگردو که شخصیت مورد علاقه‌ی من شده یه طعنه‌ی دیگه هم می‌زنه و میگه حکایت امروز ما مثل اون مردیه که اومد از سنگ مرمر و استفاده از صاعقه مجسمه‌ی هرکول رو ساخت و بعد از ساختش انقدر وحشتناک شد که خودش هم ازش می‌ترسید. ما هم با ارسطو همین کار رو کردیم!

به نظر من پیروانِ متعصب به ویژه با فاصله‌ی زمانی زیاد برای هر نگاهی چه دینی چه علمی چه سیاسی فقط آفته. تازه ضررش به همه می‌رسه!

سیمپلیسیوس: خب! اگه ارسطو رو بذاریم کنار! کی جاش بشینه؟!

سالویاتی: آدم بینا راهنما نمی‌خواد. ما می‌تونیم خودمون مشاهده کنیم. من نمیگم ارسطو نخونیم، اتفاقاً تحسینش هم می‌کنم ولی با اونهایی مشکل دارم که خودشون رو مثل برده به نوشته‌های ارسطو سپردن. کسی که به جای تفکر و درک فقط حرفهای ارسطو رو تکرار می‌کنه بهتره اسمشو از فیلسوف به استاد حافظه تغییر بده.

روز دوم، دو:

سالویاتی: برگردیم به موضوع زمین. من هنوز نمی‌دونم زمین باید ساکن باشه یا متحرک ولی سیمپلیسیوس اعلام کرده که با ارسطو موافقه پس اول سیمپلیسیوس دلایل سکون زمین رو مرحله به مرحله بگه و من هم دلایل اونهایی که از متحرک بودن زمین حرف می‌زنن میگم و ساگردو به عنوان داور با عقل سلیم قضاوت کنه.

سالویاتی: حواسمون باشه ما روی زمین نمی‌تونیم متوجه حرکت یا سکون زمین بشیم چون اگه حرکت هم بکنه ما هم باهاش در حرکتیم، پس باید حرکت زمین رو با حرکت اجرام آسمونی بشناسیم. ما الان یه حرکت داریم در همه‌ی اجرام آسمونی هر 24ساعت یکبار دور زمین می‌چرخن ولی منطق می‌گه میشه این موضوع کاملاً برعکس هم باشه یعنی زمین هر 24 ساعت یک دور می‌‌زنه!

سیمپلیسیوس: (مشکل اول) با توجه به عظمت فلک ثوابت (کره‌ای که ستاره‌ها روی اون ثابت فرض می‌شدن) در مقابل کره‌ی زمین، کاملاً منطقیه که برای رسیدن به سرعت مورد نیاز برای گردش در 24 ساعت زمین دچار زحمت می‌شه.

ساگردو: این استدلال شبیه اینکه که بگیم اگه من رفتم بالای کوه تا شهر رو ببینم به جای اینکه من سرمو بچرخونم تا همه جا رو ببینم انتظار داشته باشم شهر دور کوه بچرخه!

ساگردو حسابی تیکه‌بنداز بوده😂

سالویاتی: من هر چقدر فکر می‌کنم نمی‌تونم تفاوتی بین این دو حالت ببینم: زمین ثابت باشه و فلک ثوابت دورش بچرخه یا فلک ثوابت ثابت باشه و زمین بچرخه. ما حرکت رو به نسبت چیزهای ساکن می‌تونیم تشخیص بدیم. مثلاً روی کشتی که باشیم با دیدن خشکی متوجه می‌شیم که داریم حرکت می‌کنیم ولی اگه فقط جعبه‌های توی کشتی رو ببینیم متوجه حرکت نمی‌شیم.

سالویاتی: به نظر من ارسطو خواسته خوانندگانش رو تست کنه که نوشته: هر چیزی که حرکت کنه روی چیز بی‌حرکت واقع شده، در واقع این درسته که هر چه حرکت می‌کنه نسبت به چیز بی‌حرکت قابل تشخیصه.

سالویاتی: (مشکل دوم) برای من عجیبه چطور می‌پذیریم که طبیعت کل جهان رو حرکت بده در صورتی که با حرکت کره‌ی کوچیک زمین به همون نتیجه می‌رسه

سیمپلیسیوس: من متوجه نمیشم چطور می‌تونید بگید خورشید ثابته در صورتی که از شرق بالا میاد و از غرب پایین می‌ره!

ساگردو: خب! فرض کن همه چیز ثابته و زمین از غرب به شرق دور خودش می‌چرخه. اینجوری انگار خورشید و همه‌ی ستاره‌ها از شرق به غرب دارن دور زمین می‌چرخن.

سالویاتی: (مشکل سوم) یه مشکل بزرگتر هم داریم: اگه بخوایم حرکتی برای فلک ثوابت در نظر بگیریم باید حرکت سیاره‌ها رو در خلاف جهت اون در نظر بگیریم. حتی اگه این موضوع در نگاه ارسطو تضاد نباشه طبیعی‌تره که طبیعت یه جهت رو برای حرکت کلی در نظر بگیره و دلیلی برای دو جهت نیست.

سالویاتی: (مشکل چهارم) اگه زمین رو ساکن در نظر بگیریم یه تفاوت خیلی زیاد بین سرعت چرخش فلک سیاره‌ها و فلک ستاره‌های ثابت داریم که قابل توجیه نیست، چرا؟ چون نمیشه این چرخش سی ساله‌ی زحل یا 12ساله‌ی مشتری رو با چرخش 24ساعته‌ی فلک ستاره‌ها تطبیق داد ولی اگه زمین در 24ساعت به دور خودش بچرخه این موضوع حل میشه.

سالویاتی: (مشکل پنجم) طبق نظر ارسطو اجرام آسمانی با سرعت ثابت حرکت می‌کنن ولی مقایسه‌ی مشاهده‌های قبلی و فعلی میگه که سرعت حرکت ستاره‌ها ثابت نیست

سالویاتی: (مشکل ششم) اگه منطقی نگاه کنیم فلکی که تصور میشه همه‌ی ستاره‌ها رو روی خودش داره و اونها رو حرکت می‌ده کمی دور از ذهنه. چرا؟ چون تغییر سرعت ستاره‌ها متفاوته و چطور می‌تونه زمینه‌ی ثابت اونها این تنوع حرکت رو ایجاد کنه؟ منطقی‌تر نیست که بگیم ستاره‌ها تک به تک در آسمون قرار دارن؟!

سالویاتی: (مشکل هفتم) من متوجه نمیشم که فلک ثوابت با اون عظمت و بزرگی و ستاره‌های سنگینی که روی خودش داره در 24ساعت با اون سرعت حرکت کنه،‌ تازه حرکتش خلاف حرکت سیاره‌های دیگه هم باشه و حتی جایگاه آتش و هوا رو هم با خودش بچرخونه ولی زمین در مقابل این نیر و حرکت مقاومت کنه.


همین مقدار برای این پست کافیه. قبل از اتمام پست بگم که:

به نظر من گالیله هم در این کتاب همون روش ارسطو رو پیش گرفته! بحث و استدلال عقلی که مشاهده توش جایی نداره... تا اینجا که اینجور بوده... بله! میدونم که گالیله قمرهای مشتری رو دیده و چیزهای دیگه‌ای هم هست ولی روش استدلال تا اینجا بیشتر نقد ارسطوئه با همون روش ارسطو.

در واقع بعضی از استدلالها و حتی ایرادها چنان از جنس روش ارسطوئه که همون نقدهایی که میگه به خودش هم وارده. ولی در کل نقد ارسطویی که خدای دانش در اون زمان محسوب میشده جسارت زیادی می‌خواد.


زمینارسطوعلمفیزیکگالیله
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید