بعد از هند یک تمدن باستانی دیگر در شرق دور باقی میماند: چین.
تاریخ آغاز تمدن چین مشخص نیست ولی مشخص است که در دورانی که اروپا هنوز بویی از تمدن هم به مشامش نرسیده بود تمدن در چین به درجه بالایی رسیده بود! البته به نظر من قدمت یک چیز آنقدرها هم که میگویند مهم نیست، یعنی منظور من از مقایسه اروپا و چین در زمان باستان به هیچوجه برای نشان دادن برتری یکی بر دیگری نیست فقط میخواهم از تنوع سبک زندگی در جهان باستان مطلع شویم. (شاید زمانی از اهمیت قدمت تمدنها و اینکه چرا تمدنهای کهنتر، امروزه رشدیافتهترند صحبت کنم).
وقتی که تاریخ و ادبیات چین را میخواندم متوجه شدم یک معذرتخواهی به هند بدهکارم! در مقایسه با چین، هند خیلی خواندنیتر است!
شاید دوری جغرافیایی من از هند و چین و اینکه در جهان امروز بیشترِ خوراک فرهنگی من ،خواسته یا ناخواسته، برگرفته از کشور خودم و جهان غرب است دوریِ عمیقی با شرق دور ایجاد شده است و این دوری راه را بر دوستی با ادب باستانشان هم بسته است! این حس دوری در مواجهه با هموطنان جنوب شرقی کشور هم ملموس است، هموطنانی که طرز صحبت کردنشان نیز مرا به یاد هندیها میاندازد.
به هر حال از ادب چین باستان بگویم و بحث را تمام کنم: چین از هر نوعِ ادبی که بخواهی دارد از تاریخ و فلسفه گرفته تا شعر و قصه و بیشتر این انواع ادبی در ارتباط نزدیکی با آیینهای اصلی آن قرار دارند یعنی آیین کنفسیوس، آیین تائو و آیین بودا(که از هند وارد چین شده است)؛ پس لازم است مختصری از بنیانگذاران این آیینها بگویم.
در مورد این سه آیین در مطلبی جداگانه نظراتم را خواهم نوشت ولی در این پست برای اتمام ادب باستان چین باید بگویم که کتابهای کنفسیوس که پنج کتاب کلاسیک نام دارد ارزش ادبی بالایی در چین دارد علاوه بر آن سخنان برگزیده کنفسیوس یکی از عنوانهای موجود در فهرست بزرگترین کتابهای جهان است (در مطلب روز ششم این فهرست را معرفی کردهام).
من راغب شدم کتابهای کنفسیوس را بخوانم، کتاب مکالمات و سخنان برگزیدهاش را کمی خواندم ولی به دو جهت ادامه ندادمشان. اول اینکه متن کتابها بسیار پندوار بود و از حوصله من خارج و دوم آنکه چون مطالب کوتاه کوتاه بود و هر جمله با جمله قبل بیربط بود تمایلی به خواندنش نیافتم؛ نوعی جملات قصار محسوب میشود که برای علاقمندان به این سبک حتماً خواندنی خواهد بود.
حتماً لازم است در مورد این سه آیین و مقایسه آنها با هم و با ادیان سامی مطلبی بنویسم چون بسیار برایم جذاب بوده است و به نظرم خالی از لطف نیست.
ادبیات چین در همین یک پست پایان میپذیرد ولی قبل از آنکه به غرب بروم و یونان باستان را به دوستی بخوانم بهتر میدانم در چند پست از تاریخ باستان در جغرافیای باستان خاورمیانه و خاور دور یعنی میانرودان و هند و چین کمی بنویسم؛ پس در پستهای بعد کمی تاریخ خواهیم خواند.
تا بعد...