این مطلب ادامه نوشته قبل است...
در حال بررسی تربیت معنوی بودیم.
گفتیم:
یکی از روشها قصه است. داستانهایی که راست است باید گفته شود. قصهها باید شرایط داشته باشند:
محتوا:
در ادامه همچنان صحبت از محتواست و داریم که:
مواردی که سقراط مطرح کرد شکل ذهن او را کامل روشن میسازد. او در پی تربیت جوانانی دانا و شجاع و خویشتندار است و در این راه قصد دارد همه محتواهایی که ممکن است الگویی جز این برای جوانان باشند را ممنوع کند.
شیوه بیان:
بعد از محتوا به شیوه روایت اشاره دارد. از نظر او همانطور که محتوای یک داستان یا شعر در تربیت معنوی موثر است نوع روایت نیز اثرگذار است.
بعد از بیان انواع روایت (ساده، تقلیدی و تلفیقی) به این نتیجه میرسد که روایت تلفیقی مناسب است به شرط آنکه تقلید فقط از کسانی انجام شود که شایسته تقلید هستند. (این شایستگی از کجا مشخص میشود؟!)
قبل از ادامه باید نکتهای را بگویم. در شروع ساخت این جامعه فرضی بارها و بارها سقراط بیان کرده است که اگر بخواهیم جامعه ما خوب و سالم باشد لازم است هر کس به کار خود مشغول باشد و چند کار را باهم انجام ندهد. او معتقد است اگر یکنفر چند کار را انجام دهد در هیچکدام خوب عمل نخواهد کرد و از طرفی اگر کاری را انجام دهد که مستعد آن نیست و برای آن تربیت نیافته است نیز خوب عمل نخواهد کرد؛ پس فقط یک کار و آن هم کار خود. این موضوع در جای جای این مطالب گوشه ذهنتان باشد.
موسیقی:
جالب است که در یونان باستان گویا موسیقی بسیار مهم بوده است همانطور که ریاضی. در موارد زیادی مثالهایی از موسیقی آورده میشود که اگر کمی دقت کنیم مشخص میشود محدود به صحبتهای سقراط یا نگارنده اصلی یعنی افلاطون نیست! بلکه از زبان افراد متعددی شنیده میشود یا حتی از غایبان نقل میشود! از بحث دور نشوم.
سقراط در مورد موسیقی و مضمون و وزن و آهنگ هم مفصل سخن میراند و نتیجهگیری او باز هم به گونهای است که جوانانی شجاع و دانا و خویشتندار تربیت کند.
در این مورد یک قسمت از صحبتها برایم بسیار جالب بود که کامل نقلش میکنم:
مطلب عجیب و قابل تاملی بود!🧐 گاهی من به تفاوت سلیقه موسیقیاییِ مادرم، خودم و نسل امروز فکر میکنم و چیزهای زیادی دستگیرم میشود. به نظرم در این زمینه تا حد زیادی حق به جانب سقراط است.
صحبتهای دیگر سقراط را رد میکنم و میرسم به تربیت بدنی.
روح سالم و قوی سبب میشود تن سالم و معتدل گردد پس تربیت تن را میتوان به روح سپرد (که در مورد تربیتش مفصل سخن گفتند). فقط نکاتی را یادآوری میکنند:
پس از فراغت از تربیت سپاه میرسم به نکته مهم بعدی یعنی اشاره به:
نیاز جامعه به پزشکان کارآزموده و قاضیان خوب
این مطلب بماند برای پست بعدی تا این نوشته بیش از این طولانی نشود...