ویرگول
ورودثبت نام
ساحل مرتضوی
ساحل مرتضوی
خواندن ۲ دقیقه·۸ ماه پیش

97. جمهوری، کتاب ششم، قسمت دوم

چشم من خورشید جهان من است چونان خرد، چونان فکر.
چشم من خورشید جهان من است چونان خرد، چونان فکر.


بعد از صحبتهای قبلی می‌رسیم به ادامه کتاب ششم:

قرار شد بگویم به نظر سقراط چرا افرادی که وقت خود را صرف فلسفه می‌کنند به فساد می‌گرایند؟ و نیز چرا کسانی که از استعدادهای فیلسوف شدن بی‌بهره‌اند تظاهر به فلسفه‌ورزی می‌کنند؟

سقراط مثالی می‌زند و بدون دلیل پذیرفته می‌شود. می‌گوید فرض کنید بذر گیاه یا نطفه حیوان در جایی نامناسب با شرایط نامساعد قرار بگیرد و زمان لازم برای رشد هم نداشته باشد؛ در اینصورت هر چه آن بذر بهتر و اصیل‌تر باشد آسیبش بیشتر است. این حرف یعنی در صورت مهیا نبودن شرایط رشد برای کسی که استعداد فلسفه دارد، فساد او بیشتر است.

قضاوت و کنکاشِ این مورد با خودتان...

در مورد قسمت دوم سوال، سقراط معتقد است توده مردم به افراد متظاهر فرصت رشد و تظاهر می‌دهند. فیلسوفان متظاهر دریافته‌اند که بدون اینکه خود را به زحمت اندازند و در پی کشف و شناخت باشند تنها با آگاهی سطحی از خلقیات توده مردم می‌توان برای آنان فلسفه‌ورزی کرد (و از این راه به پول و مقام رسید).

با این حرف سقراط بسیار موافقم، شاهد مثال آن با خودتان...


بعد از این مطلب بحث تغییر مسیر می‌دهد و برمی‌گردد به حکومت‌داری

  • سوال: کدام شیوه حکومت‌داری با فلسفه سازگار است؟
  • پاسخ سقراط: از حکومتهای فعلی، هیچکدام!


  • سوال: جامعه و دولت باید چگونه رفتار کند تا فلسفه به فساد نگراید؟
  • پاسخ سقراط: در آموزش فلسفه دگرگونی ایجاد شود.


  • سوال: آموزش باید چگونه شود؟
  • پاسخ سقراط: در سالهای جوانی هم به تربیت روح و هم به تربیت جسم توجه شود، در زمان تکامل روحی در تحصیل فلسفه دقت و وقت بیشتری به کار گرفته شود و بعد از دوران مسئولیت و سپاهیگری تمام وقت فرد به فلسفه بگذرد.


  • سوال: در جامعه چه کسانی باید به دنبال فلسفه روند؟
  • پاسخ سقراط: پاسداران جامعه باید فیلسوف باشند.


  • سوال: دقیقاً چه چیزی را باید پاسداران جامعه بدانند؟
  • پاسخ سقراط: موضوع عالی‌ترین دانشها، ایده خوب است. در واقع آگاهی از علت خوبیِ خوبی‌ها.


پس از این پرسش و پاسخ‌هایی که من به شدت مختصر بیانش کردم در مورد ایده خوب کمی صحبت می‌شود که به نظرم خواندنی است و من با کلامم لذتش را از بین نمی‌برم تنها یک مثال از صحبتهای سقراط را بیان می‌کنم و تمام.

سقراط در بیان تفاوت "خوب" و "خوبی" و "درک خوبی" می‌گوید نسبت خورشید (که نوری که لازمه دیدن است را فراهم می‌کند) در جهان محسوسات (که دیدنی‌ها در آن است) به چشم (که وسیله دیدن است) مثل نسبت خوب است در جهان تفکر به خرد.

بهتر بگویم:

نسبت خورشید در جهان محسوسات به چشم مثل نسبت خوب است در جهان تفکر به خرد.


فلسفهافلاطونخوبچالش تاریخ و ادبیات جهانتاریخ و ادبیات جهان
هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید