ساحل مرتضوی
خواندن ۴ دقیقه·۱۳ روز پیش

98:علم‌خوانی: نیوتون چه کرد با جهان؟

یه نکته‌ای هست که در مورد همه، تأکید می‌کنم در مورد همه‌ی آغازگرها و پیروانشون صادقه:

آغازگر هیچوقت از جنس پیروانش نیست!

این در مورد ارسطو صادقه، در مورد نیوتون صادقه و شاید توی مسائل دینی و سیاسی بیش از بقیه‌ی موارد برای ما ملموس باشه. اغلب اول یک نگاه و ایده‌ای به وجود میاد ولی بعدها در طی سالها و قرنها چنان تغییر می‌کنه که دیگه کمترین شباهتی به اصلش نداره🥴

این نکته رو خواستم یادآوری کنم و همین.

خب! بعد از پست قبلی امروز می‌خوام از نیوتون بگم:

نیوتون لقب‌های زیادی داره: پیامبر فیزیک، پدر فیزیک کلاسیک، نابغه‌ی پیشروی فیزیک و ... . اما مگه او چه کرد؟

نیوتون سه تا قانون برای حرکت و یه قانون جهانی برای گرانش آورد. این جمله‌ایه که یه ربات می‌تونه در مورد نیوتون بگه تازه کارهای نورشناختی نیوتون رو ندیده گرفته. ولی بیایید کمی فلسفی و تاریخی به اقدامات نیوتون نگاه کنیم (من هنوز توی مطالعاتم اونقدر فرو نرفته‌ام که برسم به زندگینامه‌ی این افراد برای همین هر بار پاره‌‌نوشتهای از اشخاص ارائه میدم، به امید اینکه عمر و مشغله بذاره و من بتونم یک تاریخ فیزیک یکپارچع تدوین کنم، آرزو بر جوانان عیب نیست😏).

قانون اول نیوتون که به قانون لختی یا اینرسی معروفه میگه که اگه به جسمی نیرو وارد نشه به سکون یا حرکت یکنواخت خودش ادامه میده. این رو قبلا گالیله هم گفته بود، هر چند با یه کوچولو تفاوت.

قانون دوم نیوتون در واقع حالت کلی‌تری از قانون اوله. میگه اگه نیروی به جسمی وارد بشه اون جسم شتابی متناسب با وزنش می‌گیره.

قانون سوم نیوتون می‌خواد جهان رو بسته نگه داره و بگه جهان در درون خودش برای خودش کافیه و نیازی به نیرویی از بیرون نداره پس هر نیرویی که وارد بشه یه نیرویی درست به همون اندازه و در خلاف جهتش وجود داره: عمل و عکس‌العمل.

خب! اینا با توجه به حضور گالیله در پیش از این دوران حرفهای خیلی جدیدی نبود، هر چند صورت‌بندی جدیدی داشت. پس چرا نیوتون انقدر بزرگ دونسته میشه؟

مهم‌ترین کتاب نیوتون اینه: اصول ریاضیِ فلسفه‌ی طبیعی

این عبارت همون تفاوت نیوتونه. نیوتون قصد کرد که جهان رو فرمولیزه کنه! اگه جهان فرمولیزه بشه و خودبسنده بشه یعنی همه‌ی نیروها و کنش و واکنش‌ها در همین جهان باشن دیگه به حرکت اولیه‌ای که ارسطو می‌گفت نیازی نبود. دیگه خدایی لازم نبود.

بذارید کمی از خودم و خارج از متنی که دارم براتون خلاصه می‌کنم حرف بزنم:

دو نوع نگاه در غرب و شاید در جهان در زمینه‌ی حضور یا لزوم وجود خدا هست. که جالبه هر دوشون هم به کتاب مقدس ربط داره (شاید علاقه به فیزیک و فلسفه من رو به خوندن کتاب مقدس و ساخت پادکستش سوق داده!) اولین جلد از کتاب مقدس، کتاب تورات، به ویژه سِفر پیدایش اثر زیادی بر علم و فلسفه و هنر غرب داشته. در موضوعی که الان مد نظر منه توجه خاصی به شش، هفت روز آفرینش میشه.

در سِفر پیدایش می‌خونیم که خدا در هر روز از روزهای هفتگانه‌ی آفرینش چه چیزهایی رو خلق کرد. و متوجه میشیم که روز اول تا ششم روزهای خلقته و روز هفتم روز استراحت.

خب! اینا چه ربطی به نیوتون داره؟

خیلی ساده بگم یه عده معتقد بودن یا هستن که هنوز توی اون شش روز آفرینش هستیم و خدا هنوز در حال خلق و نظارت و حضوره. پس حرکتها از سمت اونه، تغییرات از سمت اونه و خلاصه هر زمان احتمال هر خلق و تغییری هست. (دوستان خیلی خواستم ساده حرف بزنم و کمی هم اغراق‌آمیز وگرنه این نگاه کمی پیچیده است و پر جزئیات، فقط خواستم یه اشاره‌ای کلی به نگاهشون شده باشه).

اما عده‌ی دوم میگن که خدا روز هفتم میره استراحت می‌کنه و الان ما توی اون دورانیم. جهان با هر آنچه در اون هست خلق شده و خدا رفته استراحت. دیگه نیازی به حضور سازنده نیست. ساعت‌ساز ساعت رو ساخته، کوکش هم کرده و رفته. ساعت دیگه خودش کار می‌کنه.

متن عبری و انگلیسی سفر پیدایش، انتهای باب اول و ابتدای باب دوم
متن عبری و انگلیسی سفر پیدایش، انتهای باب اول و ابتدای باب دوم


این نگاه دوم که شروع دوران مکانیکی و نگاه ماشینیه با نیوتون قدرت گرفت. بعد از فرمولیزه شدنِ جهان توسط نیوتون جهان شد اون ساعتی که به ساعت‌سازش نیازی نداره. مثل هوش مصنوعی‌های مستقل که چنان خوب طراحی شدن که دیگه سازنده و طراح با اونا کاری نداره.

در مورد جرم و اینرسی و جهان خودبسنده میشه حرف زد ولی نمی‌خوام الان واردش بشم

اما در مورد نیوتون چند نکته‌ی دیگه هست که توی پست بعد میگم ...

هر چیزی که شوق نوشتن رو در من ایجاد کنه میاد اینجا بلکه برای یک نفر دیگه هم جذاب باشه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید