یک مهندس معمولی
یک مهندس معمولی
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

تنهایی

ساعت قدیمی فرانسوی و مجسمه
ساعت قدیمی فرانسوی و مجسمه


امروز اومدم موزه زمان یه خونه خوشگل تو زعفرانیه هست تنها هستم اصلن حوصلم نشد به کسی بگم ترجیح میدم جاهای اینجوری رو تنهایی برم فکر میکنم تنهایی آدم رو میگیره یه تاثیر مخدری داره روی مغز انگار وقتی چند روز تنها هستم دلم میخواد ادامه پیدا کنه یه خورده ترسناکه ولی بیشتر یه لذت توش هست که موقع با بقیه بودن حسرتش

رو میخورم من هنوز در چهل سالگی نفهمیدم

همنشینی با بقیه چه رازی داره که اینهمه آدم دنبالش هستند!!! (همه میزها دو نفر به بالا هستند) هنوز تنها تو کافه نشستن و بقیه رو نگاه کردن برام یه تفریحه.... قبلن یه خورده خجالت میکشیدم حس میکردم نشونه بدیه تنها قهوه خوردن و دود کردن حالا نه این چند سال دیگه بهم اعتماد به نفس داده‌.‌‌.. مزیت کافه امروز اینه که خیلی بزرگه هیاهوی بقیه تبدیل به زمزمه شده تو موسیقی گم....

جالبه که دیگه آشنا شدن با یه آدم جدید هیجان انگیز نیست این هم حتمن از نعمتهای چهل سالگیه

روزنوشتتهرانگردیموزه زمانتنهایینگاه
من یک نفر معمولی هستم که همه چیزش متوسط و هیچ با این معمولی بودن سر جنگ ندارد....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید