بعد از خوندن کتاب با جعبه بازی کن که اینجا راجع بهش صحبت کردم، دنبال راه هایی بودم تا بتونم با ترس کمتری در مسیرهای جدید گام بردارم، حین جستجو به ویدیویی از TED رسیدم که در ادامه می خوام از درس آموخته ام از اون صحبت کنم:
احتمالا براتون پیش اومده باشه که بخواید یه کار جدیدی رو شروع کنید و مردد باشید!
تامل، تاخیر و اجتناب معمولا با ترس از یک مسئله ناشناخته فعال میشند. وقتی که نمی دونید بعد از شروع اون کار یا در حین انجامش چه چیزی در انتظارتون خواهد بود!
در تصمیمات مختلف زندگی که اثر پروانه ای اون ها در آینده ما تاثیر گذار هست همواره با کلی سوال مختلف مواجه میشیم و تا شروع نکنیم و در اون مسیر گام برنداریم، تاریکی و سیاهی اون محیط ناشناخته با ما می مونه! از ثبت نام توی یک دوره اینترنتی گرفته تا امتحان کردن یه سبک سفر متفاوت!
اولین باری که قرار بود با دوستانم بریم و در طبیعت کمپ کنیم این حس ترس با من بود! زمانی که قرار بود شغلم رو تغییر بدم این حس با من بود! حتی زمانی که ایده تغییر شغل مجدد پیش اومد هم این حس با من بود!
حسی که از اون سفر دارم واقعا تکرار نشدنیه، البته همیشه هم قرار نیست توی جعبه یه اتفاق و نتایج خوب در انتظارمون باشه ولی
نباید از ناشناخته ها ترسید!
این به این معنی نیست که بی گدار به آب بزنیم. این درسی بود که الکس هانولد در تجربه صعودش به ال کاپیتان به ما منتقل کرد. اون با سنجیدن کامل شرایط و تلاش و پیوستگی سعی کرد جعبه سیاهی که پیش روش قرار گرفته بود رو کم کم روشن تر کنه تا نهایتا موفق بشه.
اگر در زندگی افراد موفق جستجو کنیم می بینیم که اون ها یک جایی به دلیل سوال هایی که براشون پیش اومده، علاقه ای که داشتند و ... جعبه سیاه پیش روی خودشون رو پیدا کردند و شروع به ور رفتن با جعبه کردند. حتی ممکن لزوما جعبه اتفاق خوبی همراه نداشته باشه ولی هرچه با جعبه های سیاه بیشتری مواجه بشیم هم ترس ناشی از روبه رو شدن با ناشناخته ها برای ما کمتر میشه و هم تجربه هایی از اون بازی برامون باقی می مونه.
در TEDx Tehran رامتین منزهیان از شجاعت تجربه ناشناخته ها گفته. اینکه وقتی که در زندگی به جعبه سیاه برخورد می کنیم چه کاری انجام میدیم؟ چند تا از این جعبه های سیاه ناشناخته تو زندگی هامون هست؟ چطور جعبه سیاهمون رو پیدا می کنیم؟ و تجربه این جعبه سیاه ها چه تاثیری در زندگی ما داره؟
پیشنهاد می کنم حتما ببینید.