ویرگول
ورودثبت نام
Sarleoma
Sarleoma
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

فاصله، دسته بندی جدیدی از انواع ناراحتی

دسته بندی کردن تایپ های مختلف یک موضوع رو از خودن کتاب جامعه شناسی یادگرفتم. خب من رشته م معماریه و نمیدونم چی شد که همین بهار سال پیش بود که تصمیمی انتحاری بر مطالعه جامه شناسی گرفتم. فکر میکردم که روی نحوه ی دیدم به معماری قطعا تاثیر گذاره. ولی مطالعه دقیق ترش به من نشون داد که ما حتی در مورد اینکه آدم ها به کدوم سرویس بهداشتی هم میرن میتونیم یک دسته بندی دقیق با آمار ارائه بدیم بدون اینکه نتیجه گیری قطعی ارائه بدیم. خود این مهارت بزرگیه. یعنی مثلا تو جامعه شناسی نمیاد بگه بیشتر کسانیکه در محلات فقیر نشین زندگی میکنن مجرم میشن. بلکه عوامل جرم خیز بودن محلات فقیر نشین رو بررسی و ارائه میکنه و از رای صادر کردن این خوب و این بد پرهیز میکنه.

اینو نوشتم تا بخوام بگم من توی لیست دسته بندی عوامل ناراحتی زا دیشب که داشتیم از خونه بابا بزرگم برمیگشتیم و هوا بارونی بود فکر میکردم و یک دسته بندی اضافه کردم. و اونم عنوانش اینه:

فاصله.


خود ترمینولوژی کلمه فاصله بسیار گسترده است. مثلا بعضی فاصله ها رو ما خوب تلقی میکنیم بعضی بد. این فاصله ای که من میگم فاصله حد انتظار و ایده آل تا حد واقعیت و رخداده.

این نوع فاصله میتونه خیلی خیلی آزاردهنده بشه. حتی فکر کردن بهش. و جالبیش اینکه میتونه به هزاران مدل مختلف نمود پیدا کنه. مثلا فاصله ی حقوق درخواستی با حقوق پرداختی. یا مثلا فاصله بین آینده مطلوب با آینده درحال رخداد. یا فاصله یار در بلاد کفر با یار در بلاد کفن کن. یا فاصله لحظه رسیدن با تمام فاکتورها و علت های نرسیدن.

این چندوقت خیلی درگیر این دسته بودم. به طرز عجیبی فاصله اون تصوراتی که از زندگیم داشتم با مسیری که در حال پیش رفتن هست متفاوته.البته اون موقعی هم که من قرار بود چشم به جهان بگشایم هیچ تضمینی بهم داده نشده بود که این نوع دسته بندی قرار نیست وجود داشته باشه. اما ضمن مواجهه من راهکارهای متفاوتی در دوره های مختلف از خودم ارائه دادم. مثلا بازه پانزده تا نوزده سالگیم من چهارنعل میدویدم که این فاصله کم شه. بازه نوزده تا بیست و سه سعی کردم کمتر به فاصله فکر کنم و با پایین تر اوردن حد مطلوبم فاصله رو کم کنم. الان ولی نه. کم کم دارم به پذیرش میرسم که این فاصله نه قراره با چهارنعل دویدن، نه با پایین تر اوردن انتظاراتم کم بشه و نه قراره روزی حذف بشه. این قراره وجود داشته باشه تا ابد که من هستم. چون همواره هزاران فاکتور دیگه هستن که داره حفظ این فاصله ها رو تضمین میکنه. با پذیرش این قضیه عملا دارم به خودم میگم که دختر جان یک نوع ناراحتی همیشه قراره سرنشین ماشین زندگیت باشه. پس بذار باشه.


فاصلهناراحتیغمرویاهدف
معماری که نقاشی میکرد و الان برای کشف خودش به نوشتن پناه میبرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید