sedi
sedi
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: فرانکشتاین در بغداد

این روایت بخشی از داستان را لو میدهد.

مری شلی نویسنده انگلیسی در اوایل قرن ۱۹ ام رمانی مينويسد با عنوان فرانکشتاین، فرانکشتاین موجودی ترسناک و تخیلی، زاده‌ی ذهن نویسنده است و برخی رمان شلی را نخستین نمونه از رمان‌های علمی-تخیلی دانسته‌اند.
چالش طاقچه هم برای خرداد ماه ۱۴۰۲ خواندن کتابی در ژانر ترسناک بود، ژانری که نه در کتاب و نه فیلم و سریال مورد علاقه‌ب من نیستند و مگر به اجبار به سراغشان نمیروم‌.
اول تصمیم داشتم فرانکشتاین را بخوانم اما پیش از شروع مطالعه کمی درباره شخصیت فرانکشتاین و بعد کلیت داستان جست‌وجو کردم و در این میان رمانی را پیدا کردم که با اقتباس از فرانکشتاین مری شلی نوشته شده بود و بنظرم آمد برای من بسیار جذابتر خواهد بود، چرا که داستانش در کشور عراق در دوره معاصر و سالهایی رخ می‌داد که وقایع آن در خاطر من زنده است. هرچند نویسنده، احمد سعداوی تاکید کرده است که اسامی، داستان‌ها و وقایع هیچ‌کدام منطبق بر واقعیتی خارجی نبوده‌اند با این حال، حال و هوای داستان که در سال‌های ابتدایی سقوط صدام و حمله آمریکا به عراق می‌گذرد و همچنین نزدیکی فرهنگی و تاریخی بین ایران و عراق که‌ در پس زمینه داستان وجود داشت، مطالعه‌ی کتاب فرانکشتاین در بغداد نوشته‌ی سعداوی و ترجمه‌ی امل نبهانی را برایم جذاب‌تر از فرانکشتاین اولیه کرد.
احمد سعداوی در این رمان شرایط نامطلوب بغداد در سال‌های نخستین بعد از سقوط صدام را در قالب داستانی خیالی و ترسناک بیان می‌کند. داستان بدبختی مردم، مهاجرت اجباری، کشته شدن بی‌دلیل آدم‌ها و ...
شخصیت فرانکشتاین که در داستان با عناوین چیز و بی‌نام مورد توجه است خودش زاده‌ی یک فاجعه‌ی تروریستی است، وقتی هادی دستفروش یکی از شخصیت‌های اصلی داستان، دوست نزدیکش را در عملیاتی تروریستی از دست می‌دهد و مجبور است برود در پزشکی قانونی و با بقایای چند ده جسد تکه پاره شده، یک جسد بسازد و بعنوان جسد فرد کشته شده آن را تحویل خانواده دهد و از بعد آن داستان یک شخصیت خیالی-واقعی را برای همه تعریف می‌کند که خودش ساخته و هر تکه‌ی بدنش را از یک گوشه‌ی شهر جمع کرده و سر هم کرده‌است... موجودی که حالا روحی از بین روح کشته شدگان یک انفجار دیگر برای خود یافته، سرگردان شده، به دنبال انتقام از قاتلین هر بخشی از بدن خود است و دست به قتل‌های زنجیره‌ای و وحشتناکی میزد که مردم بغداد را با وجود جنگی که در آن بودند، در ترس و نگرانی بیشتری فرو می‌برد.
در پایان داستان هم فرانکشتاین در هاله‌ای از ابهام فرو می‌رود و ما بعنوان خواننده باز هم از سرنوشت نهایی او مطلع نمی‌شویم.
علاوه‌بر فرانکشتاین یا همان بی‌نام، که تم اصلی داستان را می‌سازد، چند روایت و خرده داستان نیز در این رمان بود که آن را جذاب‌تر و خواندنی‌تر میکرد‌. یکی داستان پیرزنی نصرانی بود که به رغم اصرار دخترانش برا مهاجرت به استرالیا و زندگی با آن‌‌ها، ماندن در بغداد را ترجیح داده بود و منتظر رسیدن خبری از پسر مفقودش بود که سالها قبل در جنگ عراق و ایران کشته شده بود. دیگری داستان روزنامه‌نگار جوانی بود که سخت در پی رشد و ترقی بود و در این راه سختی‌های زیادی متحمل شد. او در روایت داستان فرانکشتاین برای مردم هم نقشی کلیدی داشت.
من داستان پردازی و روایت سعداوی را دوست داشتم. عقب جلو شدن و چند راوی داشتن، داستانش را هيجان‌انگیزتر می‌کرد و پایان باز داستان اجازه می‌داد تا بعنوان خواننده بتوانم درباره سرنوشت چیز یا همان فرانکشتاین تصویرسازی کنم. اما با توجه به اینکه ترس در چالش این ماه موضوعیت داشت، باید اشاره کنم که کتاب برای من ترسناک نبود، چندجایی نفسم در سینه حبس شد یا چندشم شد، ولی ترس اساسی نه. حدس میزنم برای یک نوجوان داستان ترسناک‌تر بنظر برسد.
در پایان اگر به دنبال یک رمان خوشخوان با چاشنی هیجان، تاریخ و ترس هستید، مطالعه فرانکشتاین در بغداد را به شما پیشنهاد میکنم و لینک کتاب در اپلیکیشن طاقچه رو براتون میذارم که از طاقچه بی‌نهایت هم میتونید بخونیدش.


https://taaghche.com/book/29227


فرانکشتاین بغدادداستانعلمی تخیلیچالش کتابخوانی طاقچهکتاب
در جستجو
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید