فیلسوف دیوید هیوم در کتاب رساله طبیعت آدمی اش، فرمول کلاسیکی را به چیزی که هنوز سوال مرکزی فلسفه اخلاق است ارایه می دهد: چطور یک عبارت توصیفی (یک عبارت با است) اینقدر سریع به عبارتی تجویزی (یک عبارت با باید) تبدیل می شود؟ هیوم بحث می کند که این دو نباید اینقدر با همدیگر ارتباط نزدیک داشته باشند. یعنی او بحث می کند که یک عبارت «است» نمی تواند به نتایج مرتبط به اخلاق منتهی شود، که معمولا از این عبارات نتیجه گیری می شوند.
به عنوان مثلا، این دو عبارت «است» را در نظر بگیرید ۱- سالی از پاول دزدی می کند. ۲- دزد به پاول آسیب می رساند. بسیاری به طور خودکار به این نتیجه گیری می رسند که سالی نباید از پاول دزدی کند چون سالی نباید به پاول آسیب برساند. اما هیوم بحث می کند که این نتیجه گیری خروجی منطقی این دو عبارت نیست. یعنی، او بحث می کند که بشر فرض منطقی که سالی نباید به پاول آسیب برساند را داخل نتیجه گیری می کند زمانیکه در حقیقت آن فرض منطقی وجود ندارد بجز بواسطه نوعی کد اخلاقی.
ایرادی که هیوم به آن اشاره دارد درباره دو باور قوی متضاد است. اولا، بشر قبول دارد که در دنیای حقایق عینی زندگی می کند. از طرفی، اگر ما قضاوتهای اخلاقی بکنیم، ما چیزی درست درباره جهان را بیان می کنیم که درست خواهد بود صرف نظر اینکه چطور درباره اش فکر می کنیم. این باورها با قانون هیوم تضاد داشتند. هیوم از سنگینی کشفش آگاه بود و باور داشت که <تمام سیستمهای عامیانه اخلاقی> بایستی نابود شوند. ارتباط ناپیوستنی بین حقیقت و ارزشی که بشر نسبت به آن ابراز می کند، وضعیت ادعاهای اخلاقی را شک برانگیز می کند، و با همین روش به عنوان اساس فلسفه اخلاق استفاده می شوند.
قانون هیوم (یا گیوتین بشر) معمولا با یک نظر شبیه ولی مجزا که توسط فیلسوف جرج ادوارد مور در کتاب اصول اخلاق (۱۹۰۳) عنوان شده تلفیق می شود. مور ادعا کرد که محققان اولیه مرتکب چیزی که او آن را <باور غلط طبیعی> می نامید شده اند. این ایده اشتباه گرفتن مفاهیم اخلاقی و طبیعی را دربر می گیرد. بنابراین <خوب> ممکن است با معنای مشابه <لذت بخش> اشتباه گرفته شود. اما مور ادعا کرد که فرد هنوز باید بپرسد که آیا لذت بخش خوب هم هست یا نه.
نقل قولهایی از هیوم:
"دلیل برده اشتیاق است و باید تنها برده اشتیاق باشد."
"سوالات کهن اپیکور هنوز بی پاسخ مانده اند: آیا خدا می خواهد جلوی شر را بگیرد، یا اینکه قادر نیست؟ پس او ناتوان است. آیا قادر است یا نمی خواهد؟ پس او بدنهاد است. آیا او هم می خواهد و هم می تواند? پس شیطان از کجا پیداش شد؟"
"خواندن، قدم زدن، لم دادن و دارو مصرف کردن که من به آنها فکر کردن می گویم والاترین خوشی های من هستند."
"فیلسوف باش ولی، میان تمام فلسفه ات همچنان انسان باش."
ترجمه ایمیلهای gohighbrow.com