تیغ اکام به بزرگداشت ویلیام اکام نامیده شده، فیلسوف قرن چهاردهم. تیغ اشاره به زدودن تمام پیش فرضها از یک تئوری که نیازی بهشان نیست دارد. همچنین به آن خساست هم می گویند، تیغ اکام روشی است که از یافتن روشهای پیچیده بیشتر برای توضیح حوادث پرهیز می کند درصورتیکه یک ایده ساده قبلا وجود داشته باشد. اگر بیش از یک توضیح وجود داشته باشد، تیغ اکام شما را به ساده ترینشان هدایت می کند.
مثالی را در نظر می گیریم. شکلهای هندسی که با خم شدن شاخه های گندم و به ندرت گندم سیاه در زمینهای کشاورزی ایجاد شده اند، دایره هستند. وقتی اولین بار مشاهده شدند، در رسانه ها پیش فرضهای بسیاری درباره پیدایش آنها وجود داشت. بسیاری باور داشتند که آنها محل فرود موجودات بیگانه هستند یا توسط بشقاب پرنده ها این اشکال داخل زمینها ایجاد شده اند. ولی بشر با استفاده از طناب و دیگر وسایل این اشکال را ایجاد کرده بودند تا طرحهایشان را پیاده کنند.
در اینجا به نظر تمام توضیحات در این اتفاق قابل استفاده بودند، ولی از کجا بدانیم کدام درست است؟ بدون تحقیق بیشتر می توانیم به طور عقلانی یکیش را انتخاب کنیم؟ طبق ایده تیغ اکام، ما می توانیم. این تئوری می گوید که ما باید ساده ترین جواب را که بیشترین معنا را می دهد را انتخاب کنیم.
پس برای تئوری بشقابهای پرنده، ما باید باور کنیم که آنها وجود دارند تا تئوری درست باشد. ولی، هنوز یک دلیل واضح و قطعی برای وجودشان نداریم. ولی تئوری ساخته شدن آنها توسط انسانها، باید باور داشته باشیم که مردم قادر هستند که دیگران را سرکار بگذارند، یک رفتار عادی است. بنابراین، به طور عقلانی، ما تئوری که حقله های گندم یک شوخی ایجاد شده توسط بشر است را انتخاب می کنیم بخاطر اینکه ساده تر از دو پاسخ دیگر است. در این مورد، تیغ اکام، به خوبی جواب می دهد.
تیغ اکام بخاطر اینکه برای حادثه فوق می تواند توضیحات بسیاری وجود داشته باشد نقد می شود. ولی ایده این نیست که همیشه ساده ترین راه درست است، بلکه ساده ترین راه بیشتر احتمال را دارد که درست باشد. پس، این قانون خوبی برای نتیجه گیری برای پیگیری است زمانی که سعی داریم بفهمیم نشانه های داده شده به کجا ممکن است ختم شوند.
نقل قولهایی از اکام:
توضیحی که کمترین پیش فرضها را دارد احتمال درست بودنش بیشتر است.
اگر همه چیز برابر باشد، ساده ترین توضیح احتمال بیشتری دارد که پاسخ درست باشد.