در تعطیلات ابتدای سال ۹۹ فرصتی دست داد تا مطالعهی کتاب اتحاد رقبا را به پایان برسانم. کتابی که قریب به هشت سال پیش در خصوص صنعت فناوری اطلاعات هند نوشته شده است و به چگونگی شکل گیری نسکام (National Association of Software and Services Companies) و یا به عبارتی انجمن ملی شرکتهای نرمافزاری و خدمات هند پرداخته است. نگارندهی کتاب، آقای کارنیک، هفت سال مسوولیت راهبری این انجمن را به عهده داشته است و آقایان اطرج و فرهمند در سال ۱۳۹۵ این کتاب را ترجمه و منتشر کردهاند.
آنچه مرا واداشت که مطالعهی این کتاب را به پایان ببرم، پیگیری دو مفهوم مورد توجهم در سالهای اخیر، در سطر به سطر این کتاب بود: انتخاب هوشمندانهی راهبرد توسعهی ملی در کشور هند و ایفای نقش ویژهی یک انجمن صنفی در شکلگیری، هدایت و رسیدن به اهداف برنامهی راهبردی. پی ریزی برنامههای توسعهی آتی بر مبنای شناخت دقیق فرصتها و چالشها و قابلیت ارزیابی نتایج عملیات آن برنامه، آنگونه که در کتاب تشریح شده است، اجازه داد فراتر از ادعاها و آرزوها به شناخت این تجربه دل بدهم.
نسکام در سال ۲۰۰۶ طی پژوهشی که به شرکت بوز آلن همیلتون سفارش میدهد، برآورد ظرفیت صادرات نرمافزاری هند برای ۲۰۲۰ را ۵۰ میلیارد دلار مییابد و این در حالی است که برای مسیری با ۴۰۰ میلیون دلار صادرات در ۱۹۹۱ و ۶.۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱، میتواند قابل قبول باشد. چرا که ماجرا در کشوری در حال وقوع است با زیرساختهای اولیهی ناکافی، نسل جوانی که کمتر از ۱۲ درصد آنها گرایش به تحصیلات آکادمیک دارند و حتی امروزه بیش از ۱۰ درصد جمعیت کشور درآمد روزانهای کمتر از ۲ دلار دارند.
اما بزرگان صنعت IT به کم قانع نمیشوند و کمربندها را برای صادراتی ۵۰ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۰ و ۱۵۰ میلیارد دلاری در ۲۰۲۰ محکم میکنند و پیشبینی میکنند که ابعاد بازار داخلی صنعت نرمافزار و خدمات وابستهی آن به ۵۰ میلیارد دلار در ۲۰۲۰ برسد. نگارنده فرصت این را داشته است که نتایج موفقیت آمیز سال ۲۰۱۰ را منطبق بر پیشبینی در کتابش درج کند اما قضاوت تخمینهای بعدی امروز پیش روی ماست. صنعت IT هند در ۲۰۱۹ به درآمد داخلی ۴۴ میلیارد دلاری و صادرات ۱۳۷ میلیارد دلاری نايل شده است و این قطعا برای دستاندرکاران پیشین که طرح زدند و مدیران فعلی که به در مسیر هدف حرکت کردند افتخارآمیز است.
آنچه که علاوه بر هدف گرایی برنامهها برایم جذابیت داشت، شرایط نسبتا مشابهی است که در ایران بعضا تجربه کردهام:
کتاب ضمن اینکه روایت مناسبی از شکلگیری و رشد نسکام میکند، به تناسب شیوهی قدرت گرفتن آن در برندسازی، تعاملات با حاکمیت و چالشهای خارج از کشور، شکل دهی نقطهی مرجعیت و رهبری ارکستر شرکتهای کوچک و بزرگ بازار و نیز نقشآفرینی در طرح ریزی آینده را تشریح میکند. در نهایت نیز با تبیین عوامل موفقیت خود در حوزههای شرح وظایف، ساختار، فرآیندها، تعاملات و اعتماد سازی، تصویر سازی و تمرکز مباحث را جمعبندی مینماید.
بر این باورم سیاستگذاران حوزهی فناوری کشور و نیز فعالانی از بخش خصوصی که به فعالیتهای صنفی و نهادی باور دارند، میتوانند برداشتهای شایسته و قابل اعتنایی از این کتاب داشته باشند