عباس سیدشازیله
عباس سیدشازیله
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

چرا باید برای‌آینده خطر کنیم؟

گاهی باید با ضعف، رو به جلو حرکت کرد. چراکه در بهترین حالت، بازهم مواجهه با آینده دشوار است، و اگر وسواس به خرج دهیم و بخواهیم قدم های رو‌به‌آینده‌مان هم بهترین باشد، به سبب دوچندان سخت شدن مسیر پیش‌رو، یقینا رکود پیشه خواهیم کرد.

مهم است که اشتباه کردن، نقص داشتن، ضعیف بودن و صلاحیت های نیم‌بند مان را از بداندیشی، سخت‌گیری و وسواس بشوئیم، تطهیر کنیم، و با پذیرش، مسیر درست را پی بگیریم.


جدی بگیریم. حرکت و جنبش را جدی بگیریم. ارتباطات واقعی و عمیق را جدی بگیریم. دوستانی داشته باشیم که دوست‌شان داشته باشیم و باهم بمانیم.

حرکت کنیم، در آن جهتی که احتمالا درست به نظر میرسد، و مقابل انفعال است. هرجا انفعال یکی از انتخاب ها بود، و فعل رو‌به‌رو شدیدا اشتباه نبود، با انفعال بجنگیم و کارِ شایداشتباه را به کار قطعامنفعلانه ترجیح دهیم.


رکود، سم قطعی زندگی مان است؛ اما حرکت، خطری بالقوه است. انفعال با حضور کمرنگ و ناآشکار خود همه‌کار می‌کند؛ در این مورد کافی است کاری نکنیم تا بدترین کار را در حق خودمان کرده باشیم؛ در حالی که یک‌اشتباه را باید احتمالا مصرانه پی بگیریم تا بر زندگی‌مان تاثیری جدی بگذارد.


گذشته، خودبه‌خود اصلاح نمی شود؛ پس آن را به کمک آینده مان اصلاح کنیم. از دیگران کمک بگیریم؛ ارتباطات جدیدی بسازیم و معانی عمیقی خلق کنیم.

مرور تکرار وارانه‌ی گذشته رکود می آورد، طرحواره هایی که پذیرفته ایم را با منطق پیشین اصلاح نخواهیم کرد، بلکه شواهد بیشتری برای دفاع از آنها می یابیم. برای اصلاح و بهتر شدن باید زندگی مان را آغشته به آینده کنیم.


آینده موضوع قشنگ و عمیقی است؛ زندگی مان را پربار می‌کند. آرزو های قشنگ داشته باشیم، نخواهیم رخی نشان دهیم، حسادتی را برانگیزیم، با عدم قطعیت ذاتی زندگی بجنگیم، دل مان را به تجربه‌ی دوباره‌ی خاطرات خوش کنیم؛ بلکه قدم برداریم و آرزو های جدیدی را خلق کنیم، مانند درک و مشاهده‌ی زیبایی ها، حرکت در مسیر کنجکاوی هایمان، بودن در کنار کسانی که دوست‌شان داریم و هرآنچه به جای به‌نظرآمدن، به واقعابودن اشاره داشته باشد.


حرکت کنیم. توقف، گاهی بسیار دشوارتر از ادامه دادن مسیری است که شروع می‌کنیم. اگر کاری ظاهرا سخت است، به این معنا نیست که لزوما حقیقتاسخت است. شاید فقط چون آن را شروع نمی کنیم، سخت به نظر می‌رسد و به محض آغاز، همه چیز خودش درست ادامه یابد.

مطالعات اخیر نوروساینس ثابت کرده است که حتی فک‌های‌دریایی نیز تنها در حالتی شادی را تجربه می کنند که از حوزه‌ی امن ذهن خود خارج شده و به سوی آینده گام بردارند. بنابراین حیات وحش به ما می آموزد که برای خوشبختی باید با رکود بجنگیم. (البته شوخی کردم)
مطالعات اخیر نوروساینس ثابت کرده است که حتی فک‌های‌دریایی نیز تنها در حالتی شادی را تجربه می کنند که از حوزه‌ی امن ذهن خود خارج شده و به سوی آینده گام بردارند. بنابراین حیات وحش به ما می آموزد که برای خوشبختی باید با رکود بجنگیم. (البته شوخی کردم)



این حرف ها را می‌زنم چون خودم هم در چنین وضعیتی بودم و کمی خطر کردم؛ به سمت آینده گامی کوچک برداشتم، نخواستم افکار گذشته‌ام کاملا از بین برود، بسنده کردم به آنچه یاد گرفته بودم و بخشی از حل‌و‌فصل شدن گذشته را در آینده دیدم. امروز آینده ای است که با گذشته‌ام تفاوتی عمده پیدا کرده. حرکت کنیم ناموسن :)



زندگیروانشناسیآیندهفلسفهحیات وحش
گاهی افکارم را می نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید